loading...

عشق و ازدواج

حتما پيش ازدواج در دوره دوستي ، نامزدي و يا عقد مطالعه كنيد

بازدید : 567
11 زمان : 1399:2

همواره روانپزشكان با سوالات متعدد از بيماران و خانواده هايشان در رابطه با اسكيزوفرني و ازدواج بيمار در سن ازدواج روبرو هستند.
در چنين مواردي متخصص، مطابق با تجربياتش و مطالعه شرايط فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي بيمار، توصيه مي كند.


انگيزه هاي مختلف در پشت اين سوالات وجود دارد.
اسكيزوفرني و ازدواج آيا با افراد اسكيزوفرني ازدواج كنيم؟نگراني خانواده بيماران اسكيزوفرني خانواده بيمار چندين نگراني دارد:
آيا كسي است كه پس از مرگ والدين از بيمار مراقبت مي كند؟آيا مي توان با ازدواج ان را درمان كرد يا متوقف نمود؟آيا ارائه نياز جنسي به بيمار تاثير مي گذارد؟آيا او تبديل به يك فرد واحد شده است؟تفكر بيمار اسكيزوفرني در مورد ازدواجبيمار همچنين در مورد ازدواج مشغول فكر بسياري است:
والدين و آشنايان بسيار مشتاق هستند كه با من ازدواج كنند. نمي دانم چه بايد بكنم يا نبايد ها چيست؟آيا ازدواج براي شرايط ذهني من مفيد است؟فكر ازدواج من را نگران مي كند؛ آيا اين نگراني براي من مضر است؟من مي خواهم ازدواج كنم آيا كسي مايل است كه همسر من باشد؟آيا اين مانع ازدواج من است؟مشاوره ازدواج - زوج رويايي يا واقعي - ويديو دكتر مريم اسبقيمشاوره ازدواج - زوج رويايي يا واقعي - ويديو دكتر مريم اسبقي0 ديدگاه /اسفند ۱۳, ۱۳۹۷ادامه مطلب ...گام ها و مراحل اسكيزوفرني و ازدواجدر اين مقاله مختصر، ما سعي مي كنيم به ابهامات فوق پرداخته و راه حل هاي عملي براي بيماران و خانواده هايشان ارائه دهيم.
تنظيمات بيشتر مي تواند از متخصص و پزشك شما به دست آيد.
گام اولبراي پيدا كردن پاسخ به سوالات خود، بهتر است كه ابتدا بيشترين ابهام بيمار را تبديل كنيد.
در اينجا سه ​​حالت اساسي وجود دارد:
بيمار قصد دارد يك كودك و مانند ديگر افراد در جامعه خانواده اي داشته باشد.نياز جنسي به سخت ترين نياز بيمار تبديل شده است، اما او قصد ايجاد يك خانواده مجزا را ندارد.بيمار قصد ندارد ازدواج كند، اما پدر و مادر قصد دارد براي سال هاي آينده ازدواج با او براي مراقبت از بيمار اقدام كنند.اسكيزوفرني و ازدواج - مشاورانه
گام دومتوصيه مي شود بدانيد كه كدام يك از موارد زير پسر بيمار است:
با بيمار درباره ازدواج صحبت كنبا بيمار به عنوان روشن و واضح صحبت كنيد.سعي نكنيد در دو فصل به نتيجه برسيد، مي توانيد موضوع را باز كنيد و تا پايان نتيجه مذاكره را ادامه دهيد.در لفافه صحبت نكنيد.سعي نكنيد چيزي را روي بيمار تحميل كنيد.صحبت كردن و مذاكره در مورد ازدواج معمولا با خجالت همراه است، اما توصيه مي شود كه گام به گام مذاكرات روشن تر شود.مذاكره ازدواج، خصوصي و بدون حضور اعضاي خانواده و فرزندان.اطمينان حاصل كنيد كه قلب بيمار را درك مي كنيد و دريغ نكنيد كه يك پاسخ دريافت كنيد و تصميم بگيريد و تنها مراقب بيمار نباشيد.گام سومهنگامي كه خود (يا بيمار) خود را در يكي از سه مرحله اول مرحله اول طبقه بندي كرديد، بايد شرايط و پيش شرط هاي زير را در نظر بگيريد:
مورد اول: آيا بيمار تمايل به داشتن يك كودك و داشتن يك خانواده دارد؟
فرد وابسته و وابستگي شخصيتمهارت هاي تحول زندگي اختلال شخصيت وابسته |بخش دوم2 ديدگاه /ارديبهشت ۱۸, ۱۳۹۸ادامه مطلب ...مزاياي ازدواج براي بيمارانخوشبختانه، در جهان امروز، درمان هاي موثر و در دسترس بودن داروهاي بهتر، كمتر پيچيده و موثر براي بسياري از بيماران رواني مانند ديگر شهروندان مي توانند زندگي عادي عادي داشته باشند.
ازدواج مزاياي زيادي براي بيماران دارد:
رضايت از نيازهاي عاطفيتشكيل خانواده و حمايت از خانواده.مراقبت هاي بيشتر از همسر و فرزندان بيمار.رضايت از نياز جنسي.افراد اسكيزوفرني قبل از ازدواج توجه كنندبراي ازدواج بهتر است به موارد زير توجه كنيد:
همسر بيمار از بيماري او مطلع است.درك ابهام و طول بيماري.پاسخ به سوالات آينده همسر بيمار با كار مناسب و معقول.در صورت لزوم، همسر آينده بيمار مي تواند با اجازه پزشك با اجازه بيمار درمان شود و اطلاعات لازم را تا حد لازم براي دانش خود دريافت كندبه اين ترتيب، بهتر است يك همسر براي يك بيمار مبتلا به بيماري رواني انتخاب كنيد:اجتناب از ارتفاع.اولويت بندي نيازهاي اوليه و مهم بيمار، از جمله به دست آوردن حمايت از خانواده و نيازهاي عاطفي او، به جاي طبقه بندي اجتماعي و اقتصادي همسر آينده از بيمار.ازدواج موفق يك داستان موفق است و نقش بسيار موثري و بسيار مفيد در درمان و بهبودي بيمار دارد.
در غير اين صورت، بايد اختلافات خانوادگي را براي بيمار كم كرد و مي تواند به عود و يا تشديد بيماري منتهي شود.
خانواده بيمار توجه مي كنند كه حتي پس از ازدواج، آنها از حمايت از بيمار دريغ نكنند و حتي همسر بيمار نقش خود را در حمايت و اعتماد دو طرفه ايفا كنند؛ زيرا حمايت دو نفره بيمار از بيمار به او كمك بيشتري خواهد كرد.
مورد دوم: بيمار تنها نياز به نيازهاي جنسي دارد، نه تشكيل خانواده.در اين مورد، بهتر است بدانيد كه تنها راهي براي اطمينان از رضايت جنسي، ايجاد تعطيلات دائمي نيست، ما همچنين بايد راه حل هاي ديگر را در نظر بگيريم.
در مورد ازدواج دائمي، قبل از ازدواج، ما از طرف دو طرف براي يك مشترك بدون فرزندان مي خواهيم.
حالت سوم: بيمار نمي خواهد خانواده اي داشته باشد و ميل جنسي او كافي نيست تا او را ازدواج كند.
در اين مورد، بهتر است بدانيد كه فعاليت هاي زيادي در جامعه وجود دارد.
ما به ياد مي آوريم كه بسياري از افراد سالم كه به علت بيماري هاي عصبي تحت تاثير قرار نمي گيرند، به دليل برخي از مشكلات زندگي مي كنند، اما نقش اجتماعي دارند. با اين وجود، ازدواج مرده نيست.
چند راه قانوني و سنتي براي مراقبت و نگهداري از بيمار پيدا مي شود.
جديدترين و كاملترين روانشناسي عكس پروفايل تلگرام اينستاگرامجديدترين و كاملترين روانشناسي عكس پروفايل تلگرام اينستاگرام2 ديدگاه /بهمن ۳۰, ۱۳۹۷ادامه مطلب ...در مورد ازدواج، نگرش هاي بسياري در بين افراد وجود دارد كه گاهي اوقات سازنده و مفيد نيستند.
۱- ازدواج درمان بيمار به اسكيزوفرني است.بهتر است بدانيد كه اگر اولين مراحل دنبال شود، مي تواند مفيد و موثر باشد.
در غير اينصورت، نتيجه مضر خواهد بود.
۲-ازدواج با استرس و نگراني براي هر دختر جوان يا پسر ارتباط دارد.
اگر اين نگراني ها در حال حاضر فكر نكنند، آن را براي سلامت روان بيمار مضر -است.
مسئوليت پذيري، كسب درآمد بيشتر و مديريت خانواده يكي از چيزهايي است كه بهتر است مورد توجه قرار گيرد.
نياز جنسي ضعيف راضي كننده نيست، علت بيماري يك اختلال رواني نيست.
-ازدواج يك سنت ايراني و اسلامي است. البته اگر شرايط مورد اول برآورده شود، مطمئنا مفيد است كه از سنت پيروي كنيد، در غير اين صورت واجب نيست و اجباري نيست.
در نهايت بهتر است اضافه كنيم كه بين شرايط و شرايطي كه شما بايد مشورت كنيد و راهكارهاي مناسب براي شما پيدا كنيد، فكر و اصطلاحات زيادي وجود دارد.
راه عملي اسكيزوفرني و ازدواجمدل ارائه شده در اين مقاله بهتر است به عنوان يك ساختار و چارچوب تفكر كه مي تواند راه ما براي تفكر در مورد ازدواج، نه به عنوان يك راه عملي ازدواج را راهنمايي كند.
برخي از افراد مبتلا به اسكيزوفرني مي توانند ازدواج موفق و خوب داشته باشند.
اما اسكيزوفرنيا و ازدواج بستگي به ميزان چاقي فرد از اسكيزوفرني دارد.
برخي از افراد با دارو، بعضي از آنها با مشاوره و درمان، قادر به كنترل بيماري خود از طريق مديريت استرس در زندگي خود و ديگران با هر سه روش هستند، بعضي از آنها نمي توانند كنترل بيماري خود را بگيرند.
ازدواج با يك بيمار اسكيزوفرني با اختلالات شديد دوره اي ممكن است براي ازدواج و رضايت زناشويي بيش از حد باشد.
راه عملي اسكيزوفرني و ازدواج - مشاوره روانشناسي
مطالعات ارتباط اختلال اسكيزوفرني و ازدواجبرخي از مطالعات نشان مي دهد كه ازدواج مي تواند كيفيت زندگي را افزايش دهد و فرد را در برابر عقايد خودكشي و ساير اقدامات در زمينه اسكيزوفرني محافظت كند.
بسياري از عوامل باليني و آماري، از جمله علائم اسكيزوفرني و ازدواج، بر پيامدهاي ازدواج در اسكيزوفرني تاثير مي گذارند.
افراد مبتلا به اسكيزوفرني رفتارهاي خوب نشان نمي دهند.
از آنجايي كه احساسات واقع بينانه آنها بسيار متزلزل و اغلب همراه با اجبار است، براي آنها ارتباط برقرار كردن با ديگران دشوار است.
نرخ ازدواج، به ويژه براي مردان، به طور كلي در سنين پايين پايين است و نرخ طلاق بالا است.
اكثر افراد مبتلا به اسكيزوفرني (۸۰٪) مي توانند به زندگي عادي و سازنده بازگردند، در واقع مي توانند ازدواج كنند، يك خانواده داشته باشند و اگر شغل خود را طبق تجويز دارو ادامه دهند، شغل پيدا مي كنند.
براي افرادي كه شريك زندگيشان در آغاز يك زندگي سالم است، اسكيزوفرني تكان دهنده ظهور مي كند.
اسكيزوفرني مي تواند رفتار و شخصيت را تغيير دهد، علائم باعث انحراف و سردي در دلبستگي و چهره دوست مي شود.
اكثر افرادي كه ازدواج كرده و مبتلا به اسكيزوفرني هستند قبل از شروع بيماري با همسرشان آشنا شده اند.
اسكيزوفرنيا براي يك فرد ايجاد رابطه دشوار است.
مردم تمايل دارند تنها بمانند
چالش ها و راه حل هاي زندگي مشترك اسكيزوفرنيا
هر زن با مسئوليت هاي خانوادگي، امور مالي، صميميت و روابط خانوادگي مواجه است.
9 تكنيك برتر در مشاوره ازدواج بر اساس جديدترين روشهاي روانشناسي9 تكنيك برتر در مشاوره ازدواج بر اساس جديدترين روشهاي روانشناسي15 ديدگاه /بهمن ۹, ۱۳۹۷ادامه مطلب ...تاثير اسكيزوفرني بر زندگياسكيزوفرني بر اين مسائل عمومي تاثير مي گذارد، اما شما مي توانيد آنها را مديريت كنيد:
وظايف در منزلاسكيزوفرنيا بر نحوه ديد مردم نشانه هاي اجتماعي تأثير مي گذارد.
انتظار نداريد شريك زندگي خود را با اسكيزوفرنيا از وظايف خود در خانه مطلع كنيد.
مشاوره مي تواند به همسران كمك كند تا انتظارات خود را با يك رويكرد مثبت و مثبت بيان كنند.
استراتيژي ديگر مسئوليت ها و نقش هر يك از طرفين را در امور خانواده تعريف مي كند.
مسائل ماليافرادي كه مبتلا به اسكيزوفرني هستند هميشه نمي توانند به كار بازگردند حتي پس از اينكه علائمشان تثبيت شد.
اگر اين اتفاق مي افتد، مزاياي معلوليت توسط مركز تامين اجتماعي تامين مي شود.
اسكيزوفرني گران است و اغلب هزينه ها اضافه مي شود.
پزشكان خود را در مورد وضعيت مالي خود مطلع سازيد، برخي از درمانگاه ها به صورت اقساط پرداخت مي شود.
صميميتاسكيزوفرني و ازدواج بعد از عقد نيز مهم است.اسكيزوفرنيا ممكن است مستقيما منافع جنسي را كاهش دهد و برخي از داروهاي ضد روانپزشكي بر ميل جنسي تاثير مي گذارند.
مشاور همسر و همسر مي تواند به زوجين كمك كند تا نيازها و آرزوهايشان را بيان كنند.
در صورت لزوم، با پزشك خود درباره تغيير داروها يا اضافه كردن داروهايي كه اختلالات نعوظ و جنسي را درمان مي كنند صحبت كنيد.
تعاملات خانوادگيافرادي كه اسكيزوفرنيا را اغلب رفتار مي كنند، به طور تصادفي، دشواري فكر مي كنند و با احساسات روزمره مبارزه مي كنند كه مي تواند باعث ناراحتي و خطرناكي نسبت به اعضاي خانواده شود و منجر به درگيري هاي خانوادگي شود.
ضروري است كه رفتارهاي قابل قبول و غير قابل قبول در خانه و در شرايط ديگر، مخصوصا اگر شما بچه داشته باشيد، تعيين شود.
مشكلات جنسي در بيماران اسكيزوفرنيكافراد مبتلا به اسكيزوفرني ممكن است مشكلات جنسي مربوط به وضعيت يا درمان خود را تجربه كنند، اما هر دو بيمار و روانشناسان از اين مشكلات اجتناب مي كنند.
علائم روانپريشي، عوامل روانشناختي، سلامت جسماني و استفاده از داروهاي روانگردان مي تواند به ناباروري جنسي كمك كند.
بيماران به ندرت اختلال عملكرد جنسي خود را ذكر مي كنند، در حالي كه عوارض جانبي جنسي با كاهش وابستگي به درمان همراه است، كه ممكن است منجر به افزايش علائم رواني شود.
همچنين بين اختلالات جنسي و كيفيت زندگي رابطه وجود دارد.
هر دو جنبه نشان مي دهد كه يك رابطه باليني وجود دارد.
در اكثر بيماران، علاقه جنسيت كمي متفاوت از افراد معمولي است، زنان مبتلا به اسكيزوفرنيا تمايل جنسي بيش از مردان دارند و اغلب داراي يك كودك هستند.
به عنوان يك قاعده كلي، بيماران مبتلا به اسكيزوفرني به طور كلي رابطه جنسي طولاني مدت و پايدار را وارد نمي كنند.
كمتر از ده درصد از بيماران نارسايي جنسي مرتبط با درمان ضد روانپريشي را گزارش مي كنند، اما بيش از شصت درصد از آنها در هنگام پاسخ به يك مصاحبه يا پرسشنامه اي سازمان يافته پاسخ هاي جنسي را گزارش مي دهند.
اكثر پزشكان همچنين ميزان اختلال عملكرد جنسي و تاثير آن بر زندگي بيماران را مورد سوال قرار نمي دهند.
مشكلات جنسي در بيماران اسكيزوفرنيك
تأثير وراثت اسكيزوفرني بر كودكان آيندهاين اختلال تا حدودي، اما به طور كامل انتقال ژنتيكي نيست.
آمار كلي اين است كه اگر يك والد يا خواهر داريد كه مبتلا به اسكيزوفرني هستيد، خطر ابتلا به اسكيزوفرني ده درصد افزايش مي يابد.
اگر هر دو والد مبتلا به اسكيزوفرني هستند، احتمال بسيار بيشتر مي شود.

منبع: سارا نظري مركز مشاوره و روانشناسي آنلاين مشاورانه - اسكيزوفرني و ازدواج

بازدید : 601
11 زمان : 1399:2

مي خواهيد ازدواج كنيد و مي خواهيد مطمئن شويد آيا انتخاب درستي كرده ايد. براي ازدواج با فرد مورد نظرتان با مخالفت خانواده يا موانعي رويرو شده ايد. عاشق كسي شده ايد و خواهان ازدواج با او هستيد اما نمي دانيد اين اشتياق شما عشقي قوي است يا هوسي زودگذر؟

قصد ازدواج داريد اما نمي دانيد آيا آمادگي لازم براي پذيرش اين مسوليت را داريد يا نه؟ قصد ازدواج داريد اما نمي دانيد چگونه نظر فرد مقابل را جلب كنيد. تمايل به ازدواج داريد اما نمي دانيد چگونه همسري بايد برگزينيد.در مشاوره ازدواج متخصصين روان شناس ما به شما كمك مي كنند تا از طريق موارد زير بهترين قدم را در اين برهه مهم از زندگي خود برداريد.آگاه سازي افراد در جهت شناخت ويژگي هاي خود و همسر ايده آلبررسي تناسب ويژگي هاي شخصيتي، رواني، فرهنگي، عقيدتي، خانوادگي،بررسي ميزان هماهنگي زوجين در مسائل عاطفي و جنسيآموزش مهارت هاي ارتباط و حل مسئله و اختلاف نظرهاارتباط با خانواده همسرآموزش مهارت هاي تعامل با همسر
پيش از ازدواج عدد 1افزودن به سبد خريد به من از طريق پيامك اطلاع بده
شناسه محصول: 3409 دسته: پيشنهادات ويژه برچسب: بسته روانشناسي, مشاوره قبل از ازدواج, پيش از ازدواجتوضيحاتنظرات (9)توضيحاتنام: مشاوره پيش از ازدواج
تعداد جلسات: 1 جلسه (45 دقيقه)
گروه هدف: افرادي كه در مرحله انتخاب همسر و تصميم گيري براي ازدواج هستند.
اهداف درماني: شناخت فرد مقابل، برطرف كردن تعارضات، مشخص كردن اهداف در زندگي مشترك، آگاهي از وظايف مشترك در ارتباط.

قصد ازدواج داريد و مي خواهيد مطمئن شويد آيا انتخاب درستي كرده ايد. براي ازدواج با فرد مورد نظرتان با مخالفت خانواده يا موانعي رويرو شده ايد. عاشق كسي شده ايد و خواهان ازدواج با او هستيد اما نمي دانيد اين اشتياق شما عشقي قوي است يا هوسي زودگذر؟قصد ازدواج داريد اما نمي دانيد آيا آمادگي لازم براي پذيرش اين مسوليت را داريد يا نه؟ قصد ازدواج داريد اما نمي دانيد چگونه نظر فرد مقابل را جلب كنيد. تمايل به ازدواج داريد اما نمي دانيد چگونه همسري بايد برگزينيد.در مشاوره ازدواج متخصصين روان شناس ما به شما كمك مي كنند تا از طريق موارد زير بهترين قدم را در اين برهه مهم از زندگي خود برداريد:آگاه سازي افراد در جهت شناخت ويژگي هاي خود و همسر ايده آلبررسي تناسب ويژگي هاي شخصيتي، رواني، فرهنگي، عقيدتي، خانوادگي،بررسي ميزان هماهنگي زوجين در مسائل عاطفي و جنسيآموزش مهارت هاي ارتباط و حل مسئله و اختلاف نظرهاارتباط با خانواده همسرآموزش مهارت هاي تعامل با همسر

منبع: روانشناسي كودك و نوجوان - پيش از ازدواج

برچسب ها پيش، ازدواج ,
بازدید : 540
11 زمان : 1399:2

براي جوانان عزيز كشور در هرجايي كه زندگي ميكنند مركز مشاوره قبل از ازدواج و مشاوره قبل ازدواج را توصيه ميكند. جوانان عزيز و آينده ساز كشور ميتوانند با تماس با اين مركز آينده موفق و زندگي آينده موفق و زندگي زناشويي شيرين خود را تضمين كنند. اگر شما هم مجرد هستيد و به دنبال همسري مناسب ميگرديد حتما قبل از ازدواج با مشاورين ما در مركز مشاوره قبل ازدواج مشورت كنيد تا راز و رمز هاي يك زندگي ايده آل بدانيد و آنها را در زندگي مشترك خود به كار ببنديد.
مركز مشاوره قبل ازدواج با بهترين خدمات در زمينه مشاوره قبل از ازدواج در خدمت شما هم ميهنان عزيز


شماره هاي تماس 01
دوسال پيش با پسري اشنا شدم كه اولش سنش دروغ گفتبا سلام و خسته نباشيد متولد پنجاه شش هستم چندسالي كه از همسرم جدا شدم يه دختر ده ساله دارم كه با پدرش زندگي ميكنه دوسال پيش با پسري اشنا شدم كه اولش سنش دروغ گفت بعد اينكه بهش علاقمند شدم فهميدم متولد شصت و هفت هرچند كه سن من اصلا بهم نمياد و بهم سي سي و خورده اي نهايتا ميخوره اونم نسبت به سنش رفتارش خيلي پخته تر اصلا مثل پسراي همسنش نيست.
تمام وقتش با كار ميگذره براي پدرش كار ميكنه با هم محرم شديم و توي اين مدت چون هردومون احساسي و عاطفي هستيم خيلي بهم علاقمند و وابسته شديم.
وقتي پيش هم هستيم خيلي حس خوبي داريم برعكس خانمهاي همسنم كه بزرگتر هستن دوست دارن يا نقش مادر بازي كنن يا اينكه روي مردشون مسلط باشن برعكس من دوست دارم به همسرم تكيه كنم معشوقه مهربون باشم نه مادر.
از اول اشناييمون كلي بهم حرفاي قشنگ زد كه هيچ كدوم عملي نكرد منم هميشه ميگفتم اگه يه روز هركدوممون همسرخوبي پيدا كرديم ازدواج كنيم ولي ايشون گفت نه من ميخوام باهات ازدواج كنم.
تو هموني هستي كه من ميخوام و باهاش حس خوب و ارامش دارم قبول نكردم گفتم تصميمت احساسي نميشه تازه خانواده ات گفت درستش ميكنم انقدر از عشقش و خواستنش و …
گفت كه بالاخره راضي شدم پدر و مادرم فوت شدن ولي به خانواده ام گفتم قرار شد خيلي زود بگه يه ماه گذشت بعد گفت فكركردم اول به خواهرم بگم بهتر دنبال موقعيت مناسبم خلاصه روزاها و هفته ها ميگذشت و خبري نشد بهش گفتم پس كي ميگي با اينكه قبلش هزاران بار ازش پرسيده بودم مطميني فكراتو كردي و…ميگفت بله ولي اون شب گفت نميتونم بگم اگه سنت و …
اكي بود تا حالا صددفعه گفته بودم قلبم شكست چندماهي طول كشيد خودم قانع كنم كه نميشه از قبل عيد خانواده اش براي ازدواج تحت فشار گذاشتنش اومد بهم گفت بهم ريختم گفت من كه ازدواج نميكنم گفتم اگه مجبورت كردن گفت اون موقع يه فكري ميكنم.
گفتم نميشه من نه خانواده اي دارم كه حمايتم كنه نه وضع مالي خوب اگه چندسال ديگه منو ول كني چي به سرم مياد هرچند كه هميشه ميگه من تنهات نميزارم ولي ديگه باورش برام سخته چون قبلا هم خيلي قول ها داده بود بعد اومد گفت چيكار كنم من ميخواستم نشد دوست داشتم انجام بشه ولي نشد ديگه نميتونم روي حرفاش حساب كنم گفتم اخر خرداد كه مدت صيغه تموم ميشه جدا شيم هركي بره دنبال زندگيش باز گفت نه من ميخوام باهات ازدواج كنم بدون تو نميتونم و…
بهم تا اخر تابستان مهلت بده گفتم تا مرداد گفت اينبار حتما ميگم و باز همون حرفهاي قبل موندم چيكار كنم از بس فكر ميكنم دارم ديونه ميشم شبها خوابم نميبره عصبي شدم خيلي دوستش دارم و بهش حس خوب دارم ولي به خاطر حرفهايي كه گفته عملي نشده بهش اعتماد روزاي اول ندارم ممنون ميشم راهنمايي بفرماييدسپاسگزارم
پاسخ
دوست عزيز ببينيد شما از ابتداددرسته شرايط روحي قابل دركي داشتيد و خب طبيعتا با مساله طلاق و …
سخته كنار اومدن و منشا استرس هاي خيلي زياديه ..
ولي اين نكته رو در نظر داشته باشيد كه با همه اين شرايط دوستي و اشنايي با يك پسري كه چندين سال با شما تفاوت سني دارد و ابراز عشق او چه معني مي توان داشته باشدخود علاقه به فردي بررگتر يعني اين ادم خلاهايي در زندگي داره كه اتفاقا اين خلاها مربوط به رابطه با مادر است و شخصي كه حامي اوست ..به هر حال بايد توجه داشته باشيد ..
كه منطقي ه نگاه كنيد شايد انتظار شما براي اينكه ايشون با شما ازدواج كنند انتژار معقولي نباشد و خانواده ايشون طبيعتا سختشونه كه بخوان پيش قدم شوند و خب گفتنش براي اون اقا هم سخت خواهد بود براي ازدواج با فردي مطلقه كه چندين سال بزرگترهاصلا بحث قضاوت كردن نيست ولي داشتن روابط جنسي وابستگي بين شماها رو صد برابر خواهد كرد و اين مساله بيبار نگران كنندس ..چون ايشون هم در برخور با شما نيازهاش براورده ميشه پس توجه داشته باشيد كه خيلي سخته كه بشه حرف ايشون رو درست دونست مخصوصا كه مي فرماييد وعده هاي ايشون اصلا عملي نشده و خب خودتون متوجه اين مساله شديددر هر صورت بهتره به نظرم حتما قطعي تر باهاشون صحبت كنيد ببينيد زمان دادن اتلاف وقت و از دست دادن فرصت هاي ايندس شما مي تونيد زندگي داشته باشيد و به خاطر طلاق محكوم به شكست نيستيد ولي با فردي كه همراه باشد و به لحاظ سني معقولببينيد مطمئن باشيد حتي اگر ازدواجي باشد كه بعيد است مشكلات بعد از ان بسيار زياد است ..به هر حال در نظر داشته باشيد كه بهتره …
در مورد ايشون تجديد نظر داشته باشيد ..
چه به لحاظ سني و چه شرايط بسيار بايد مراقب باشيد .
به هر حال ارتباط بيشتر ممكنه مشكلاتي رو ايجادوكنه مثل وابستگي هاي زياد كه فرصت منطقي فكر كردن را از شما مي گيرد ..به هر حال هر طور خودتون صلاح مي دانيد ولي بهتره حتما حضورا با روانشناس صحبت داشته باشيددر هر حال اميدوارم موفق باشيددر اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴موفق باشيد
سن ازدواج و فاصله سني مناسب ميان زن و مردسن ازدواج و فاصله سني مناسب ميان زن و مرد يكي از عوامل مهمي است كه رضايت از زندگي مشترك را تحت الشعاع قرار مي دهد.
متخصصين امر ازدواج معتقدند كه اگر زوجين از نظر سني با هم تناسب داشته باشد يعني مرد با فاصله سني مشخصي (بين ۳ تا ۷ سال) از زن بزرگتر باشد.
از نظر عقلي، فيزيكي، تجربي، جنسي، هيجانات رواني و رفتارهاي اجتماعي ـ اخلاقي نيز به هم نزديك شده و با هم هماهنگ تر مي شوند.
همين امر موجب افزايش تفاهم و كاهش اختلافات و درگيري ها در زندگي زناشويي ‌شان مي شود. با همه اين تفاسير آنچه امروزه در جامعه ما باب شده است و روز به روز در حال افزايش مي باشد ازدواج هايي است كه در آن سن دختر خانم از آقا پسر بيشتر است.
افرادي كه به چنين ازدواج هايي رو مي آورند معمولاً بر اين باورند كه سن امري شناسنامه اي بوده و هيچ تاثيري بر زندگي مشترك و موفقيت يا عدم موفقيت در آن ندارد.
از ديد اين افراد موفقيت در زندگي مشترك تنها و تنها با تفاهم و درك متقابل حاصل مي شود و اين امور هيچ ربطي به سن و سال ندارند.
در حالي كه گمان اين افراد صددر صد اشتباه است. حتماً مي پرسيد چرا؟
همانگونه كه قبلاً اشاره شد تناسب سني دختر و پسر با يكديگر يكي از عوامل ايجاد تفاهم و تناسب بيشتر ميان آن دوست. هر چقدر اين فاصله سني بيشتر و بيشتر شود ميزان تفاهم ميان زن و مرد كمتر مي شود.
چه برسد به اينكه تفاوت سني از طرف دختر خانم باشد يعني سن دختر خانم از آقا پسر بيشتر باشد. البته در اين امر نيز مثل اصول و امور ديگر استثناهايي وجود دارد.
يعني ممكن است در اطراف شما چنين ازدواجي اتفاق افتاده باشد و طرفين هم از زندگي شان راضي باشند ولي به صرف اين چند مورد نمي تواند ريسك كرد.
شايد شما نتوانيد مانند آنها درست انتخاب كنيد و خوشبخت شوند.
چرا پسر بايد از دختر بزرگتر باشد؟دختر خانم ها به طور ميانگين ۲ الي ۳ سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمي و جنسي و رشد عقلي، فكري، عاطفي، اجتماعي، اقتصادي و… مي رسند، به همين دليل زودتر از آقا پسرها به پختگي هاي لازم براي زندگي مشترك دست مي يابند.
همانگونه كه دخترها زودتر به بلوغ جنسي مي رسند از آن طرف هم،‌ نيازهاي جنسي شان زودتر از مردان فروكش مي‌كند. معمولاً خانم ها در ميانسالي دچار سردي در روابط زناشويي مي شوند.
حال اگر سن مرد از زن كمتر باشد دوران سردي زن دقيقاً مصادف مي شود با دوران گرمي و هيجان مرد و همين امر ستون هاي زندگي مشترك شان را متلاشي مي كند.
خانم ها به علت زايمان، زودتر طراوت جسمي و شادابي خود را از دست مي دهند. در نتيجه اختلاف سن مناسب باعث ايجاد توازن فيزيكي و موازنه در شكستگي صورت و اندام مي ‌شود.
برخي از مشكلاتي كه به دليل بزرگ بودن زن از مرد در زندگي زناشويي حاصل مي گردد– نقش زن و شوهري جاي خود را به نقش «والد و فرزندي» مي دهد.
زماني كه زن از همسرش خيلي بزرگتر باشد چون بسياري از امور را تجربه كرده است در دام پند و اندرز و بكن نكن دائمي مي افتد.
يعني به جاي نقش همسري، نقش مادري را در زندگي ايفا مي كند. همين امر باعث ايجاد حس كودكي در مرد و سپس خشم و عصبانيت در وي مي گردد.
-زن براي اينكه از ارتكاب مرد به اشتباهات مادي و غير مادي جلوگيري نمايد مدام وي را كنترل مي كند. كنترل دائم مرد نيز باعث خشم و عصبانيت وي و ايجاد اختلاف در روابط زناشويي شان مي شود.
-وقتي زن وارد دوره ميانسالي مي شود طبيعتاً دچار سردي در مسائل جنسي مي شود.
– زن براي پايداري زندگي و رضايت همسرش بايد اقدام به امور و كارهايي نمايد كه مربوط به سن واقعي اش نبوده و براي جوانترهاست. ادامه اين روند و بازي پس از مدتي زن را خسته مي كند.-و …
توجه: نكات هشدار دهنده اي كه در بالا قيد شد قابل تعميم به همه افراد نيست. در اين راستا ميزان عقل و شعور طرفين، كم بودن فاصله سني شان و … تاثيرات بسياري بر موفقيت يا عدم موفقيت در زندگي مشترك دارد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵موفق باشيد
ببينيد
سوالتون رو درست مطرح كنيد شما راجب جزئئات چيزي نمي گوييد فقط تكرار مي كنيد كه مي خواهيد درست رفتار كنيد …و ترس رو بزاريد و كنار و به خانواده نگيد و ازدواج كنيد خب دقيقا مساله چيست اهميت دارد در ه صورت موفق باشيد ..در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴موفق باشيد
يكي از مهارت‌هاي مهم در زندگي ما و شما مهارت اظهار وجود است. منظور از اين مهارت آن است كه شخص بتواند به سهولت افكار، احساسات و برداشت‌هاي خود را ابراز كند.با داشتن اين مهارت شما مي‌توانيد از حقوق خود دفاع كرده و احساسات شخصي خود را بيان كند.بسياري از ما گمان مي‌كنيم كه براي پذيرفته شدن درجمع بايد همواره با آنها همراهي كرده و نظراتشان را تائيد كنيم. حال آنكه اين فكر خطاست.
زيرا اگر شما براي مدتي همواره با جمع موافقت كرده و هر آنچه گفتند، هر چند برخلاف ميلتان، بپذيرديد، به تدريج آنها ديگر براي شما ارزشي قايل نشده و از شما جوياي نظر نمي‌شوند.
و يا به عبارتي اصلا شما را به حساب نمي‌آورند. زيرا اين نگرش در آنها شكل مي‌گيرد كه او از خود استقلال رأي ندارد و به جاي شما تصميم مي‌گيرند. پس اگر مي‌خواهيد، در گروه دوستانتان داراي احترام بوده و برايتان ارزش قايل شوند، اگر مي‌خواهيد، شما را نيز در تصميم‌گيري‌ها شركت دهند، اين مهارت را ياد گرفته و به كار بريد.
گام اول: رفتار قاطعانه را تمرين كنيداشخاص در روابط خود با ديگران، از روش‌هاي رفتاري گوناگوني چون رفتار انفعالي، رفتار با قاطعيت و رفتار پرخاشگرانه، بهره مي‌گيرند.بهترين سبك رفتار، رفتار قاطعانه است كه در آن، شخص عقايد و احساسات خود را با رعايت اصل احترام به ديگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز كرده و از حق و حقوق خود دفاع مي‌نمايد‌.
روش قاطعانه، مانع از آن مي‌شود كه ديگران از شما سوء استفاده كنند. البته افراد با سبك برخورد قاطعانه همان طوري كه براي باورها و احساسات خود ارزش قايلند، شكيبا بوده و به احساسات ديگران نيز بها مي‌دهند.قاطع بودن، بدين معناست كه بر احساس هراس خود چيره شويد و از حق خود دفاع كنيد؛ ولي حق و حقوق ديگران را نيز ضايع نكنيد. كساني كه قاطعيت ندارند، بيش‌تر جاها، نمي‌توانند احساسات خود را ابراز كنند؛ زيرا نگرانند كه ديگران در مقام مخالفت حرفي بزنند.
آن‌ها كه از طرد شدن مي‌ترسند؛ با انديشه‌هاي ديگران موافقت مي‌كنند و راه محافظه كاري مي‌پيمايند و از ابراز احساسات خود، خودداري مي‌كنند.روش قاطعانه به‌جاي رفتار انفعالي (در جايي كه شخص مي‌ترسد يا خجالت مي كشد كه افكار و احساسات خود را بيان كند) و رفتار پرخاشگرانه (كه در آن، به احساسات ديگران بهايي داده نمي‌شود) براي به حداقل رساندن احساس خشم و هراس در خصوص روابط، توصيه مي‌شود.
گام دوم: «نه» گفتن را بياموزيدهمواره، از ما خواسته مي‌شود كه به دوستان، افراد خانواده و همكارانمان كمك كنيم تا مسئوليت‌هايشان را انجام دهند.
در بيش‌تر جوامع، يك اصل اخلاقي وجود دارد كه به هنگام نياز بايد به يكديگر كمك كنيم؛ ولي به مرور زمان، حالتي ايجاد شده كه اشخاص، نيازهاي ديگران را بر نياز خود مقدم مي‌دارند و به اشتباه، پاسخ نه را بي‌ادبي قلمداد مي‌كنند و بر اين باورند كه با نه گفتن، ديگران را از خود مي‌رنجانند.
آموزش‌ اين مهارت، به اشخاص كمك مي‌كند تا بي‌آن‌‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ «نه» بگويند. اشخاص حق دارند بي‌آن‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ منفي بدهند.
توجه داشته باشيد كه مسايل ديگران در بسياري از موارد، از مسايل شما مهم تر نيستند. قرار نيست كه مسايل عالم را حل و فصل كنيد.
اگر خود، كارهايي داريد كه اجازه نمي‌دهد از ديگران كاري را بپذيريد، مؤدبانه از پذيرش پيشنهاد آن‌ها اجتناب كنيد. اجازه ندهيد حرف‌هاي ديگران در شما احساس گناه ايجاد كند.
گام سوم: از جمله‌هاي با فاعل «من» بهره بگيريدوقتي شخصيت‌هاي مستعد استرس را بررسي مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ناتواني در ابراز احساسات نزد اين اشخاص، امري عادي است.
مشاوران به اين افراد كمك مي‌كنند تا با گفتن جمله‌اي با فاعل«من»، به احساس آرامش برسند «من از‌… عصباني هستم…» «برداشت من اين است كه شما اشتباه مي‌كنيد.» اين مهارت‌ها در ضمن، به اشخاص مي‌آموزد كه خود انگيختگي بيش‌تري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيش‌تري بيان كنند.
همچنين به اشخاص امكان مي‌دهد كه احساسات خود را سركوب نكنند.
بهره‌گيري از فاعل «من» در جمله‌ها، اشخاص را تشويق مي‌كند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.
گام چهارم: از تماس چشمي بهره بگيريدارتباط‌هاي غير كلامي گاهي از كلام و سخن‌، باور پذيرترند. تحقيقات نشان داده است كه تاثير عناصر غير كلامي در رساندن پيام بيشتر از عناصر كلامي پيام مي‌باشد.
ديگران، نداشتن تماس چشمي در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت مي‌گذارند. برقراري تماس چشمي، بيش‌تر هنگام ابراز احساسات در برابر ديگران دشوار است كه علت را بايد در ترس از طرد شدن جستجو كرد.آموزش اظهار وجود، افزايش تماس چشمي هنگام ابراز احساسات، انديشه‌ها و نقطه‌ نظرها را نيز در بر مي‌گيرد. آموختن اين مهارت، با نگاه كردن ۱ تا ۲ ثانيه در چشمان طرف مقابل آغاز مي‌شود و زمان آن به تدريج به ۸ تا ۱۰ ثانيه مي‌رسد. در جريان اين آموزش، از اشخاص خواسته مي‌شود كه نگاهشان را به پايين و يا به بالا نيندازند.
گام پنجم: از زبان تن، قاطعانه بهره بگيريدلحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پيام دوگانه‌اي را به كسي كه با او در ارتباط هستيد، مخابره مي‌كند؛ به‌گونه‌اي كه طرف مقابل، پيام شما را نامطمئن يا غير صميمانه ارزيابي مي‌كند.
حالت بدن، يا پيام شما را تقويت و يا از قدرت آن مي‌كاهد. افزون بر تماس چشمي و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را درباره پيامي كه مخابره مي‌كنيد نشان مي‌دهند.
توصيه مي‌كنيم كه بدني راست و قائم داشته باشيد و وزن بدنتان را به طور يكسان روي دو پاي خود تقسيم كنيد. بهتر است مركز ثقل شما، روي پاهايتان باشد.
گام ششم: مخالفت همراه با آرامش را تمرين كنيدوقتي نقطه‌ نظرها و حقايق با آرامش بيان مي‌شوند، ديگران مخالفت را سالم ارزيابي كرده و زمينه مشاجره و بگومگو از بين مي رود.
در اين فضاي ارتباطي استرس جاي خود را به آرامش و صميميت مي دهد. براي بدست آوردن اين مهارت لازم است كه مدتي رفتارهاي خود را كنترل كرده و براي خود پاداش و تنبيه قرار دهيد.
اگر اين اقدام را انجام دهيد به تدريج خواهيد توانست با آرامش مخالفت خود را ابراز كنيد. و اين مهارت در ابراز وجود به شما بسيار كمك مي‌كند.
گام هفتم: به جاي واكنش نشان دادن، پاسخ بدهيدواكنش، نوعي بازتاب است كه طبيعتي غريزي دارد. بسياري از رفتارهاي حيوانات، واكنشي مي‌باشد. اما در خصوص انسانها، اقدام براساس واكنش، مي‌تواند موجب پشيماني شود؛ زيرا اين قبيل اقدامات تأمل و انديشه‌اي در وراي آنها نمي‌باشد. ولي پاسخ، برنامه‌اي حساب شده براي يك موقعيت خاص است.
پاسخ دادن به يك موقعيت، به معناي تأمل در واكنش اوليه و آن‌گاه، ارائه يك پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخي، ناگزير، كافي و شايسته نيست؛ اما وقتي اين مهارت را تمرين مي‌كنيد، به شما كمك مي‌كند تا به تدريج پاسخ‌هايتان را بهتر كنيد.اين هفت گام به شما كمك مي‌كند تا بتوانيد مهارت اظهار وجود را در خود پرورش داده و آن را تقويت كنيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵موفق باشيد
چگونه از وابستگي عاطفي به همسر رها شويم؟در مقاله اختلال شخصيت وابسته ويژگي‌هاي فرد دچار اين اختلال را برشمرديم. در اين مقاله قصد داريم ويژگي‌هاي يك الگوي رابطه وابسته را شرح دهيم.
وابستگي عاطفي به همسر امري يك‌سويه نمي‌باشد، زيرا در اينصورت وابستگي ادامه پيدا نمي‌كند.
وابستگي عاطفي به همسر بازي‌اي دوطرفه است و تا زماني ادامه دارد كه هردوطرف بازي را ادامه دهند و زماني كه يك نفر از بازي خارج شود، اين نوع رابطه عاطفي پايان مي يابد.
رابطه عاطفي وابسته را مي‌توان بين يك زوج وابسته، دو دوست، يك خواهر و برادر و حتي دو نفر كه از يكديگر مراقبت مي‌كنند نيز مشاهده كرد (همانند وابستگي عاطفي مادر و دختر، مادر و پسر، پدر و دختر).
رابطه از نوع وابستگي را مي‌توان بين زني كه از شوهر الكلي‌اش حمايت مي‌كند و مدام در پي ترك دادن او است، بدون آنكه طرف مقابل انگيزه‌اي براي اين كار داشته باشد، مادري كه براي كارهاي زشت فرزندش همواره توجيه مي‌آورد و پدري كه پسرش را از مواجه شدن با نتايج رفتار مجرمانه‌اش محافظت مي‌كند، مشاهده كرد. رابطه وابستگي بين انسان و مواد مخدر يا الكل نيز اتفاق مي‌افتد.
رابطه با الگوي وابستگي نوعي اعتياد است كه در آن فرد به‌جاي وابستگي به يك ماده، به يك الگوي ارتباطي خاص اعتياد پيدا مي‌كند.
پروفسور جاناتان بكر، استاد دانشگاه نشويل در تنسي، رابطه عاطفي به همسر (مي‌توانيد ديگري بخوانيد) را رابطه‌اي تعريف مي‌كند كه دو نفر به‌طور عميقي در يكديگر تنيده شده‌اند و بدون حضور يكديگر توان انجام وظايف خود را ندارند. خلق، شادي و غم، موفقيت و حتي هويت آنها تنها با وجود ديگري تعريف مي‌شود. به‌عبارتي، فرد بدون وجود ديگري احساس بي‌هويتي مي‌كند.
در اين نوع رابطه عاطفي، معمولاً يك فرد نقش غيرفعال و مطيع را بازي مي‌كند و ديگري نقش كنترلگر و تصميم‌گيرنده در همه امور را دارد.
يك طرف رابطه تنها وظيفه جلب رضايت طرف ديگر را دارد و تمام فكر و انرژي او صرف خوشحال كردن طرف مقابل مي‌شود و يك طرف تنها نقش گيرنده پاداش را دارد و بدون آنكه براي رابطه كاري انجام دهد، از اين رابطه متمتع شده و براي همه امور مهم زندگي تنها بر اساس رضايت خود تصميم مي‌گيرد و گاهاً در بعضي روابط از طرف مقابل به‌صورت عاطفي، مالي و فيزيكي سوءاستفاده مي‌كند.
نشانه ديگر وابستگي عاطفي به همسر يا بردگي عاطفي، توان‌زدايي از فرد است.
در اين حالت، يك طرف رابطه كه همان فرد مطيع است، تلاش دارد تا براي كاهش تنش و ادامه رابطه از مشكلات همسر چشم‌پوشي كند، دلايل ناموجه او را موجه بداند، دائماً شانس مجدد به او بدهد، به تنهايي سعي كند مشكل را برطرف كند در حاليكه همسر هيچ اقدامي در جهت بر طرف شدن مشكل نمي‌كند، زيرا اصولاً او مشكلي نمي‌بيند زيرا اين نيازها و خواسته‌هاي او نيست كه زير سوال رفته است.
شارون ويگ شيدر كروز ۸ نشانه براي وابستگي عاطفي به همسر (ديگري) و بردگي عاطفي نام مي‌برد:
* در درون رابطه عاطفي قدرت تصميم‌گيري نداريد.* احساسات خودتان را درك نمي‌كنيد و تشخيص نمي‌دهيد.* در رابطه خود نمي‌توانيد ارتباط برقرار كنيد (دلهره داريد چيزي بگوييد يا حرفي بزنيد كه فرد مقابل را از دست بدهيد).* براي احساس ارزشمندي خودتان به تأييد ديگري بسيار اهميت مي‌دهيد.* به خود اعتماد نداريد و عزت نفستان اندك است.* ترس از ترك شدن داريد و فكرتان مداوماً درگير تأييد شدن از سوي ديگري است.* وابستگي ناسالمي به رابطه داريد و براي نگهداري آن هزينه زيادي مي‌پردازيد. براي رضايت طرف مقابل به‌صورت يك جانبه حاضر به ايثارگري بسيار و دائم هستيد.* خودتان را به‌طور اغراق‌آميزي مسئول رفتارهاي ديگري مي‌دانيد (حتماً من خيلي به او نرسيدم كه با زن ديگري دوست شده است).
از خودتان بپرسيد آيا بدون وجود همسر يا شريك عاطفي خود در زندگي‌تان به‌سختي احساس شادي و رضايت مي‌كنيد؟
آيا با وجود مشكلات رفتاري و اخلاقي كه از همسرتان و يا شريك زندگي خود مي‌بينيد، همچنان در رابطه با او باقي مانده‌ايد؟
آيا براي حمايت از همسر خود از سلامت جان، ذهن و روان خود هزينه مي‌كنيد؟ آيا مدام نگران از دست دادن او هستيد؟
آيا نسبت به رابطه خود بيشتر احساس اضطراب داريد تا حس شادي، اطمينان و امنيت؟ آيا وقت زيادي را صرف تغيير دادن همسرتان مي‌كنيد؟
آيا تمام روابط اجتماعي خود را محدود كرده‌ايد تا به نيازهاي همسرتان بيشتر رسيدگي كنيد؟ آيا زماني كه او در كنار شما نيست، احساس اضطراب و ناراحتي مي‌كنيد و فكر مي‌كنيد بدون او نمي‌توانيد زندگي كنيد؟ آيا در تصورتان، او داراي قدرت و توانايي بسياري است؟
آيا او را مسئول شادي و غم، امنيت و ارزشمندي خود مي‌دانيد؟ آيا براي آنكه احساس دوست داشته شدن كنيد، همسرتان بايد ليستي از كارهاي مورد انتظارتان را انجام دهد؟
آيا همواره نگران نظر و تأييد او هستيد؟ آيا او شما را تحقير مي‌كند؟ آيا گفتن نيازها و خواسته‌هايتان به همسرتان و يا شريك عاطفي‌تان برايتان دشوار است؟ در صورتي كه پاسخ شما به اين سوالات بلي است، پس شما وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي خود داريد.
مقاله مرتبط: اختلال شخصيت وابسته
درمان وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي۱. اولين مرحله در درمان وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي، آگاهي و شناخت وابستگي خود و جنبه‌هاي متفاوت آن در زندگي‌مان است.
بايد نسبت به رفتارهاي وابسته‌گونه خود شناخت پيدا كنيم تا همه جا آنها را تشخيص دهيم. بايستي دست از توجيه و منطقي جلوه دادن رفتارهاي خود بكشيم.
شناخت افكار، رفتارها و احساسات ناشي از روابط وابسته‌گونه باعث مي‌شود كم‌كم خود را از آنها جدا كنيم و تلاش كنيم واكنش‌هاي ديگري غير از آنچه تا به حال انجام مي‌داديم، انجام دهيم.
پس لازم است بعد از مطالعه اين مقاله، كاغذ و قلمي در دست بگيريد و رفتارها، افكار و احساسات منبعث از رابطه وابستگي در خود را پيدا كنيد. نفس پيدا كردن اين واكنش‌ها، به شما قدرت مقابله با آنها را مي‌دهد.
۲. با باورهاي غلط خود (درباره عشق) مقابله كنيد: يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود افراد در وضعيت وابستگي باقي بمانند، شناخت‌هاي نادرست آنها از مفهوم وابستگي است.
بسياري از اوقات ما نيازمندي خود به ديگري، اطاعت از او، ترس از دست دادن او و … را به حساب عشق خود مي‌گذاريم و اين امر باعث مي‌شود نه تنها از اين وضعيت احساس انزجار نكنيم، بلكه آن را براي خود تبديل به مايه افتخار مي‌كنيم.
بايد تعريف سريال‌هاي تلويزيوني و كتاب‌هاي عاشقانه را از عشق فراموش كنيد. آنچه آنجا از عشق نشان داده مي‌شود، در واقع يك وابستگي اعتيادگونه است و نه عشق.
باورهاي غلط ديگري كه باعث وابستگي مي‌شود، شروط غلطي است كه ذهن ما براي خوشحال زندگي كردن قائل است.
به‌طور مثال، ممكن است ذهن شما باوري داشته باشد بر اين مبنا كه تنها با حضور و وجود ديگري مي‌توان خوشحال بود.
باورهاي غلط و مطلق خود را شناسايي كنيد و آگاه شويد كه ذهن شما براي خوشحالي و رضايت به چه شروطي وابسته است تا بدين طريق ذهن خود را آزاد كنيد.
ممكن است باور ذهن شما آن باشد كه تنها با داشتن يك زندگي عاشقانه مي‌توان خوشحال زندگي كرد و بدون يك رابطه عاشقانه، شما زنده نمي‌مانيد.
حتماً بايد كسي شما را دوست داشته باشد تا احساس ارزش كنيد. اين باورهاي غلط باعث مي‌شود همواره نگران از دست دادن رابطه خود باشيد، زيرا از دست دادن رابطه براي شما به معناي يك فاجعه، غم بزرگ و جبران ناپذير و تنهايي شديد خواهد بود.
شرط‌هاي ذهن خود را براي خوشحال زندگي كردن شناسايي كنيد تا وابسته به هيچ شرط خارجي نباشيد و از قيد آنها رها شويد.
به اين ترتيب براي خوشحالي تنها به خود وابسته خواهيد بود. كودكي را در نظر بگيريد كه رسيدن به بستني را تنها شرط خود براي آرام شدن و جيغ نزدن در نظر مي‌گيرد، در حاليكه شما مي‌دانيد كه كودك بدون بستني و از طرق ديگري نيز مي‌تواند شاد باشد.
بسياري از اوقات ما نيز كودكانه عمل مي‌كنيم و براي شادي، خود را تنها به يك راه‌حل وابسته مي‌كنيم.
محل تمركز خود را عوض كنيديك راه براي رهايي از وابستگي عاطفي به همسر آن است كه به‌خود تمركز كنيد. توجه خود را به حيطه‌هاي مختلف زندگي خود معطوف كنيد. ورزش كنيد. با دوستان خود بيشتر ملاقات كنيد. خود را درگير شغل و فعاليت‌هاي ديگر زندگي كنيد. به جنبه‌هاي ديگر زندگي خود بها بدهيد و خود را متعهد به پيشرفت در ساير حوزه‌هاي زندگي كنيد. به‌ياد بياوريد كه پيشتر چه فعاليت‌هايي احساس لذت و شادي در شما ايجاد مي‌كرد، پس به آنها بپردازيد. به اندازه كافي براي خود وقت صرف كنيد.
۴. ارتباطات خانوادگي و دوستانه ديگر خود را گسترش دهيد: هنگام وابستگي عاطفي به همسر، تمام وقت و انرژي خود را مصروف او مي‌كنيد. اين امر باعث مي‌گردد تا در انزوا قرار بگيريد، از ديگران جدا بيفتيد و ارتباطات عاطفي و اجتماعي ديگر شما قطع شود و همه روابطتان معطوف همسر شود. اين مساله به وابستگي هر چه بيشتر شما منجر مي‌شود. ارتباطات قديمي خود را مجدداً احيا كنيد. به دوستانتان تلفن و ايميل بزنيد. روابط اجتماعي جديدي ايجاد كنيد.
۵. كارها و فعاليت‌هايي كه پيشتر از انجام آن لذت مي‌برديد را مجدداً شروع كنيد: پس از قرار گرفتن در رابطه عاطفي وابسته، فرد در طول زمان تنها به فعاليت‌هايي مي‌پردازد كه مطلوب همسر يا شريك زندگي خود است و در نتيجه از فعاليت‌هايي كه از آن لذت مي‌برده است و يا در آن استعداد و مهارت داشته است دست مي‌كشد. براي رهايي از وابستگي عاطفي به همسر شما بايد مجدداً فعاليت‌هايي را كه در گذشته از آنها لذت مي‌برديد و احساس قدرت و توانايي در آنها مي‌كرديد را شروع كنيد.
۶. تلاش كنيد براي شاد بودن و احساس خوب كردن به ديگري وابسته نباشيد: اين كار نيازمند يادگيري و تمرين است. در هنگام برخورد به يك مشكل به‌خود بگوييد: اگرچه در كنار او بودن و به او گفتن ممكن است حال من را بهتر كند، ولي من بايد راه ديگري غير از اين بيابم.
من بايد ياد بگيرم تا بتوانم به خودم براي آرام شدن تكيه كنم و سريعاً مانند هميشه سراغ ديگري نروم. براي مثال، زماني كه احساس تنهايي يا اضطراب مي‌كنيد، به‌جاي تكيه كردن بر او ياد بگيريد راه‌هاي ديگري را براي حل كردن اين احساسات تجربه كنيد.
در غير اين صورت زماني كه احساس تنهايي مي‌كنيد و به او پيام مي‌دهيد و پاسخي دريافت نمي‌كنيد، اصرار بر دادن پيام‌هاي بعدي و وادار كردن او به پاسخ مي‌كنيد. به‌جاي آنكه براي آرام شدن به او وابسته باشيد، مي‌توانيد به‌طرق ديگري خود را آرام كرده و نياز خود را بر طرف كنيد.
۷. به نيازهاي عاطفي و رواني خود بيشتر توجه كنيد: براي اين كار مي‌توانيد متوجه نيازهاي خود باشيد و شادي خود را در اولويت قرار دهيد. سعي كنيد از اوقات تنهايي خود لذت ببريد. رفتارهاي خودآسيب‌زننده گذشته‌تان را با رفتارهاي مبتني بر خوددوستي جايگزين كنيد.
به‌طور مداوم كارهاي انگيزه‌بخش انجام دهيد. بخش‌ها و احساسات آسيب‌پذير وجود خودتان را بپذيريد.
تجربه كنيد كه چه چيزهايي را دوست داريد، از چه لذت مي‌بريد، علاقه داريد روز خود را چگونه بگذرانيد، دوست داريد در انتهاي زندگي به‌خود بگوييد كه دوست داشتيد چه كارهايي انجام دهيد.
پاسخ به اين سوال‌ها كمك مي‌كند تا بيشتر خودتان را بشناسيد.
شخصي كه احساسات و نيازهاي خود را بهتر مي‌شناسد، زماني كه با چيزي موافق نيست به‌راحتي نه مي‌گويد؛ زيرا علايق و نيازهاي او در علايق و نيازهاي ديگري گره نخورده است.
۸. عزت نفس خود را افزايش دهيد: وابستگي عاطفي به همسر معمولاً از كمبود عزت نفس ناشي مي‌شود. من، برنامه‌هايم، نيازها و خواسته‌هايم آنقدر مهم نمي‌باشند تا بر روي خودم تمركز كنم، پس بر روي ديگري متمركز مي‌شوم. براي مطالعه بيشتر به مقاله رشد و افزايش عزت نفس مراجعه كنيد.
۹. براي روابط خود با ديگري چارچوب و حد و مرز تعيين كنيد: روشن و قاطع چيزهايي كه براي شما مهم هستند را روشن كنيد و بر سر آنها محكم بايستيد.
در ابتدا لازم است حد و مرزهايتان را براي خودتان مشخص كنيد، كجا محدوديت قائل هستيد و كجا نه، و سپس آن را به ديگران اعلام كنيد. به‌طور مثال، وفاداري همسر براي شما مهم است و جزء اصول و چارچوب شماست. شما نمي‌توانيد در اين مورد مماشات به‌خرج دهيد.
نياز خود را قاطعانه بيان كنيد و از همسر خود بخواهيد به حد و مرز شما احترام بگذارد. او نمي‌بايست هر رفتاري با شما داشته باشد، همچنانكه شما نيز نبايد حد و مرز او را زير پا بگذاريد.
اگر همسر شما پرخاشگرانه با شما برخورد مي‌كند و شما را مي‌زند و شما همچنان در رابطه مانده‌ايد، در ابتدا بايد بدانيد كه شما در يك رابطه وابسته قرار داريد. براي همسرتان مشخص كنيد كه اين رفتار او را نمي‌پذيريد و در صورت تكرار، عواقب آن را به او يادآوري كنيد.
و در نهايت، بر روي چارچوب خود قاطعانه بايستيد. بدانيد كه هيچ رشدي بدون هزينه حاصل نمي‌شود. پس سختي آن را قبول كنيد، زيرا مطمئناً همسر شما به‌راحتي دست از عمل خود بر نخواهد داشت.
اگر شما، خود، به حد و مرز خود احترام قائل نباشيد و حاضر به پرداخت هزينه براي آن نباشيد، او نيز به حد و مرز شما احترام نخواهد گذاشت. باز هم تكرار مي‌كنم؛ شما در مسير سختي گام برداشته‌ايد.
ولكن در پس اين سختي، رشد وجود دارد. استقلال و آزادي را كسي به شما تقديم نخواهد كرد، پس براي آن بايد امنيت موقت خود را فدا كنيد تا به آزادي و امنيت دروني و دائمي برسيد.
معناي ديگر تعيين حد و مرز آن است كه بين افكار، احساسات و رفتار خود و ديگري تمايز قائل شويم. نبايد مسئوليت رفتار، افكار و احساسات ديگري را به‌عهده بگيريم، ما تنها مسئول رفتارهاي خود هستيم.
اگر عمل درست ما باعث ناراحتي ديگري مي‌شود، نبايد خود را مسئول ناراحتي او بدانيم، و بايد به عمل درست خود بدون ترديد و قاطعانه ادامه دهيم. اگر همسر شما بدون برنامه‌ريزي خرج مي‌كند، بايد حساب بانكي خود را از او جدا كنيد تا خودش با عواقب كارش مواجه شود. شما نبايد مسئوليت اعمال او را بپذيريد.
۱۰. كمك حرفه‌اي بگيريد: گاهي به تنهايي نمي‌توان از وابستگي عاطفي به همسر رها شد. با يك مشاور صحبت كنيد. كمك حرفه‌اي به شما باعث مي‌شود به نقاط قدرت و قوت خود آشنا شده و انگيزه كافي براي تغيير را در خود بيابيد.
با كمك مشاور مي‌توانيد به كودكي خود برگرديد و دلايل وابستگي عاطفي به همسر را در آنجا بيابيد. احساس عجز، ناتواني، شرم و حقارت خود در كودكي را مجدداً تجربه كرده و اينبار آن تجربيات را با قدرت بزرگسالي خود تغيير داده و از آنها رها شويد.
برگشت به دوران كودكي به شما اجازه مي‌دهد تا صادقانه تاثيرات آن دوران را بر سبك رفتار خود درك كنيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸موفق باشيد
اگر مي خواهيد زندگي تان تغيير كند بايد طرز فكرتان را تغيير دهيد.«همين امروز طرزتفكرتان را عوض كنيد.»
البته در كلام خيلي ساده است: «طرز تفكرت را عوض كن تا زندگي ات تغيير كند.» ولي چطور مي توان اين كار را انجام داد وقتي نمي دانيم بايد چه كار كنيم؟ و مهم تر از همه اگر تغيير دادن طرزتفكر تا اين حد آسان است، چرا خيلي از افراد اين كار را انجام نمي دهند؟ مخصوصا اگر بتوانند با اين كار موفق تر باشند و بيشتر از زندگي لذت ببرند؟
جواب اين سوال ها را نمي دانيم ولي مي دانيم كه تغيير دادن طرز تفكر آسان نيست اما ممكن است. همه آنچه شما نياز داريد اين است كه محكم و استوار اين تكنيك ها را به كار ببريد؛ البته اگر از ته دل مي خواهيد موفق باشيد.
۱) همان طور فكر كنيد كه دوست داريد باشيد. اگر در دنياي ذهنتان خود را آدم خوشحال يا موفقي ندانيد كه مي تواند از زندگي لذت ببرد، خيلي سخت مي توانيد در دنياي واقعي چنين آدمي باشيد. پس پيش از هر كار در روياهايتان هم خود را فردي خوشحال، موفق و روبه رشد تصور كنيد.
۲) لبخند بزنيد. نتايج تحقيقات نشان داده است لبخند زدن هم اثر جسمي دارد و هم اثر رواني. پس يك لبخند روي لبانتان بنشانيد و در مسير تغيير طرزتفكر قدم بگذاريد. در ابتدا، اين كار فقط يك عمل فيزيكي بدون روح است اما كم كم جزو صورت شما مي شود.
۳) خودتان را غرق مطالعه و موسيقي كنيد. كتاب ها، مقاله ها و مجله هايي بخوانيد كه به شما كمك كنند بتوانيد افكارتان را تغيير و دركتان را افزايش دهيد. فيلم ببينيد يا به موسيقي هايي گوش كنيد كه براي شما الهام بخش باشند و براي تغيير تشويقتان كنند.
۴) كردارتان را تغيير دهيد. وقتي كارهايتان را به همان شيوه قديمي انجام مي دهيد، نمي توانيد در افكارتان تغييري به وجود آوريد. كارها را به شيوه اي متفاوت انجام دهيد تا بتوانيد متفاوت بينديشيد.
۵) محيط تان را تغيير دهيد. محيط اطرافتان را با توجه به طرزتفكر مورد علاقه تان بسازيد. فضايي را خلق كنيد كه شما را به سمت تغيير سوق دهد. يك گلدان به اتاقتان اضافه كنيد، رنگ ديوارها را تغيير دهيد، يك كتابخانه يا ميز كوچك براي خودتان بخريد.
۶) از موفق ها تقليد كنيد. از تجربه و نظرهاي كساني كه عاشق طرزتفكرشان هستيد و آرزو داريد مثل آنها باشيد، استفاده كنيد. اگر زنده هستند كه اين كار بسيار ساده است و اگر در قيد حيات نيستند مي توانيد از آثارشان بهره بگيريد.
۷) به ديگران كمك كنيد (و به خودتان هم) يكي از سريع ترين راه هايي كه مي تواند طرزتفكر شما را عوض كند، اين است كه به ديگران توجه و به آنها كمك كنيد. مواظب باشيد از آن طرف بام نيفتيد يعني نه غرق در خودتان شويد و نه شيفته و دلباخته ديگران.
۸) كمي از دوستانتان كمك بگيريد. ديگران را از تصميمتان باخبر كنيد و از آنها كمك بخواهيد و نظراتشان را بشنويد. هر چقدر كمك ديگران را بيشتر احساس كنيد، بيشتر به موفقيت نزديك مي شويد.
۹) حرفه اي شويد. اگر دلتان مي خواهد به فردي بزرگ تبديل شويد به مشاوره و نصيحت افراد بزرگ گوش دهيد. انسان هاي حرفه اي در مدت زمان كوتاهي مي توانند بهترين راه حل ها و نظرات و عقايد جديد را در اختيار شما بگذارند. البته به شرطي كه واقعا در كار خود خبره باشند و فقط اسم و رسم بي پايه و پنهان به هم نزده باشند.
۱۰) صبور باشيد. آگاه باشيد كه بيشترين تغييرات در مدت زماني طولاني و به آرامي صورت مي گيرند به شرط اينكه تكرار شوند. پس اگر فورا در مسير موفقيت نتيجه نگرفتيد، تعجب نكنيد و مهم تر اينكه تسليم نشويد. كارتان را ادامه دهيد و مطمئن باشيد جواب مي گيريد.
● چطور راه تغيير را ادامه دهيم؟
گاهي بعد از اينكه نگرش مان را تغيير داديم و به سوي هدفي تازه رفتيم، نمي دانيم چگونه بايد راهمان را بدون خستگي و درنگ ادامه دهيم؟ اين نكته ها دست شما را براي طي بقيه مسير تغيير مي گيرد.
۱) با واقعيت روبرو شويد. ممكن است مانعي كه در مسير رسيدن به هدف از سرعت شما مي كاهد، خودتان باشيد.
وقتي در راه رسيدن به هدفتان به مشكل هايي برمي خوريد، اول از همه به دقت بررسي كنيد آيا منشاء مشكل خودتان هستيد يا خير؟
۲) شما هركاري كه بخواهيد، مي توانيد انجام دهيد اگرچه شايد نتوانيد همه كارهايي را كه دوست داريد، انجام دهيد. بيشتر اوقات براي رسيدن به هدف چند كار را با هم انجام مي دهيد ولي حتي با وجود تلاش زياد، در آخر به كمترين نتيجه مي رسيد. بايد بدانيد توجه و تمركز روي ۱ يا حداكثر ۲ پروژه در يك زمان، شانس شما را براي رسيدن به نتيجه مطلوب افزايش خواهد داد.
۳) براي اينكه تصوير واضحي از نتيجه كار داشته باشيد، تمركز كنيد. اول اينكه روي پروژه هايي كه برعهده گرفته ايد، كاملا تمركز داشته باشيد تا بتوانيد تشخيص دهيد واقعا چه كارهايي بايد انجام گيرد. برنامه اي گام به گام براي كارهايي كه بايد در زمان هاي مشخص انجام دهيد، بنويسيد.
۴) آنچه روي كاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن شماست، خيال! بيشتر افراد علاقه اي به نوشتن برنامه هايشان روي كاغذ ندارند. نوشتن برنامه روي كاغذ اولين قدم براي حركت رو به جلوست. خيلي ها بدون برنامه پروژه هايشان را شروع مي كنند ولي خيلي زود گيج مي شوند زيرا مشكلات فرعي زيادي سر راهشان به وجود مي آيد.
۵) حركت، به اين معني نيست كه پيشرفت كرده ايد. بعضي از افراد با اينكه به سختي كار مي كنند، به هدفشان نزديك تر نمي شوند. اين يكي از نتايج بي برنامگي است. براي پيشروي بايد فعاليت هاي مناسبي در زمان هاي مناسب انجام دهيد.
۶) انتخاب نكردن، يك انتخاب است. زياد فكركردن درباره آنچه انتخاب مي كنيم، مانع ديگري است كه ما خودمان سر راهمان قرار مي دهيم و باعث ركودمان مي شود. «من مي توانم A، B يا C را انجام دهم ولي بهتر است بيشتر فكر كنم» و شروع مي كنيم به ارزيابي كردن… ولي در واقع هيچ وقت نمي توانيم تصميم بگيريم و كاري كه انجام مي دهيم، در حقيقت تصميم مي گيريم هيچ كاري نكنيم؟ ولي اگر كاري نكنيد به چيزي نمي رسيد.
۷) روي آنچه به نتيجه مي رسد، تمركز كنيد. خيلي از افراد در پيداكردن راه هايي كه به نتيجه نمي رسند، استادند و به همين دليل هيچ تلاشي هم نمي كنند. انرژي منفي را در خود انباشته نكنيد. انرژي هاي مثبتتان را افزايش دهيد و روي چيزهايي تمركز كنيد كه به درد شما مي خورند و به نتيجه مي رسند.
۸) اگر اقدامي به نتيجه نمي رسد، متوقفش كنيد. يك اقدام احمقانه: «كاري را بارها و بارها با يك شيوه انجام دهيد و انتظار داشته باشيد كه به نتيجه اي متفاوت برسيد.»
خيلي ها به دليل غرور، لجاجت يا تعصب، شيوه اي را تكرار مي كنند كه به نتيجه نمي رسد. شعاري جديد براي خود انتخاب كنيد و ديگر كارتان را به شيوه قبلي انجام ندهيد. وقتي روش هايي موثر نيستند انجام دادنشان را متوقف كنيد.
۹) وقتي نمي دانيد، كمك بخواهيد. ما نمي توانيم همه چيز را بدانيم. نمي توانيم همه مشكلات را حل كنيم. وقتي به مشكلي برمي خوريد، از ديگران كمك بخواهيد. از يك تاجر، مشاور، وكيل يا مربي مشاوره بگيريد.
۱۰) اگر كاري شما را خوشحال نمي كند، انجامش ندهيد. براي اينكه به هدفتان برسيد، بايد سختي هايي را بپذيريد و ممكن است هر لحظه نتوانيد از كارتان لذت ببريد ولي در كل بايد كارتان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸موفق باشيد
رهايي از وابستگي در رابطه اشتباهآيا تا به حال خود را بيش از حد به چيزي ،‌ شخصي يا جايي وابسته ديده‌ايد؟
اينكه به شخص يا چيزي آنقدر وابسته باشيم كه ترك كردن آن برايمان امكان‌پذير نباشد يا حتي فكر كردن به كنار گذاشتنش در ما ايجاد وحشت و هراس به وجود آورد؟اما به راستي چيست كه ما را اسير مي‌كند؟ چرا بايد به رغم تمام شايستگي‌ها و ارزشمندي‌هايي كه در وجود خودمان است به شخص يا چيز ديگري رو بياوريم و بدون او احساس حقارت ،‌ كمبود و نوميدي كنيم؟ چرا وقتي ميخواهيم از يك رابطه سرشار از وابستگي‌ بيرون بياييم با دشواري‌هاي فراواني روبه‌رو مي‌شويم؟اگر دقيق‌تر نگاه كنيم مي‌بينيم در يك رابطه سرشار از وابستگي‌ آنچه بيش از هرچيز نمود دارد اين است كه معمولا ما طوري به طرف مقابل وابسته ميشويم كه يك شخص معتاد به موادمخدر اما آيا هرگونه رابطه‌اي را مي‌توان نوعي اعتياد ناميد؟ چرا اسمش را عشق ، دوست داشتن زياد يا احساس تعهد نگذاريم؟!اغلب اوقات در يك رابطه اعتيادي ، عشق و تعهد فراواني وجود دارد اما براي آنكه عشق و تعهدي وجود داشته باشد بايد كسي بتواند ديگري را آزادانه انتخاب كند ولي يكي از نشانه‌هاي اعتياد در اين است كه اغلب ميلي اضطرارآميز در كار است كه آزادي و حق انتخاب رامحدود ميكند؛ يعني قدرت انتخاب و تصميم‌گيري را از شخص ميگيرد ، حال آنكه در يك ارتباط سالم ناشي از عشق ما حق انتخاب داريم و با استفاده از قدرت تفكر و تعقل خود مي‌توانيم تصميم درست بگيريم.اما در يك رابطه غلط توام با وابستگي بيش از حد ، وقتي خود شخص مي‌داند ادامه ارتباط به نفع او نيست بازهم ادامه مي‌دهد زيرا احساس مي‌كند بايد اين شخص را حفظ كند و به او وابسته باقي بماند حتي اگر اين رابطه برايش مخرب باشد.بنابراين اولين نشانه وجود يك رابطه مخرب ناشي از وابستگي خصوصيت اضطرار گونه آن است ، نشانه بعدي وحشتي است كه در شخص وجود دارد مبادا اينكه طرف مقابل او را تنها بگذارد يا به او دسترسي نداشته باشد.افراد معتاد اگر ندانند مواد مخدر خود را چگونه تهيه كنند وحشت‌زده ميشوند يا سيگاري‌ها وقتي در جايي قرار مي‌گيرند كه آنجا كشيدن سيگار ممنوع است ناراحت مي‌شوند ، همچنين افرادي هم كه در يك رابطه غلط اعتياد گونه قرار مي‌گيرند از فكر اينكه اين رابطه قطع شود احساس وحشت مي‌كنند.نشانه بعدي يك رابطه اشتباه اين است كه بعد از قطع ارتباط احساسي از پيروزي و آزادي به شخص دست مي‌دهد.در واقع خواه كسي به ماده‌اي مخدر معتاد باشد يا به يك شخص ، اساس تمام اين واكنش‌ها شباهت فراواني به يكديگر دارند و آن اين است كه همه اين افراد احساس كامل نبودن و پوچي مي‌كنند و اغلب نااميد و اندوهگينند.
نوع ارتباط : به احتمال زياد در هر رابطه عاطفي عضوي از اعتياد وجود دارد و اين به خودي خود چيز بدي نيست و برعكس مي‌تواند رابطه را مستحكم‌تر هم بكند زيرا هيچ‌كس آنقدر كامل و قوي نيست كه نيازي به ارتباط با شخص ديگري نداشته باشد اما يكي از نشانه‌هاي رابطه خوب اين است كه ما را با بهترين شرايط خود در تماس نگه ‌مي‌دارد.آنچه سبب مي‌شود رابطه‌اي شكلي اعتيادگونه به خود بگيرد اين است كه احتياج

برچسب ها مشاوره، ازدواج ,
بازدید : 696
11 زمان : 1399:2

ميزان تحصيلات در ازدواج در واقعه نشان دهنده سطح درك و فهم فرد از زندگي و طرز تفكر وي است. هنگامي كه مردي براي ازدواج اقدام مي كند و به خواستگاري مي رود مي تواند يكي از احتمالات زير پديد آيد:
مرد و زن هردو داراي تحصيلات عاليه يكسان باشند و يا مرد تحصيلات عاليه داشته و خانم از تحصيلات پايين تري برخوردار باشد و يا اينكه مرد بسيار باسواد بوده و خانم بي سواد مي باشد و در بدترين شرايط ممكن خانم باسواد بوده و مرد از تحصيلات كمي برخوردار است. هركدام از موارد بالا مقولات مربوط به خود را دارد اما مواردي كه در آن سطح تحصيلاتي داري اختلاف فاحش بوده و حتي موردي كه خانم داراي تحصيلات بالاتري مي باشد همواره مشكلات حادي را ايجاد مي كند.
line-separator
تفاوت تحصيلي به معناي تفاوت در فكر، انديشه، راه و روش و شيوه زندگي است. فردي كه داراي تحصيلات مي باشد در واقع طرز فكري بهتر و بازتر دارد و در مقابل مشكلات بهترين عملكرد را دارد. فرد تحصيلكرده به ويژه در ايران داراي شخصيت والاتري مي باشد و همين موضوع باعث مي شود اگر زماني سطح تحصيلات بسيار متفاوت باشد، فرد تحصيلكرده همين موضوع را اهرمي براي فشار بر فرد مقابل بگذارد كماينكه فرد تحصيل كرده خانم باشد! مشكلاتي از قبيل درك پايين، اشتراكات كم و اين تفكر كه نان آور خانه فرد تحصيل كرده است همواره مشكلاتي را براي اين زوجين در بر دارد. بنا براين بهتر است براي ازدواج فردي را انتخاب كنيم كه از همه نظر در شرايط ما باشد، كافيست كه يك لحظه فكز كنيد زندگي دو فرد تحصيلكرده تا چه حد مي تواند شيرين و لذت بخش باشد!line-separator
پس بهترين راه براي جلوگيري از اينچنين مشكلاتي انتخاب درست همسر مي باشد كه اين امر با يك مشاوره دقيق حتي در زمينه تحصيلات محقق مي شود اما اگر زماني ازدواجي را داشته ايد كه اختلاف تحصيلات شما بسيار زياد است، اين مسئله را بپذيريد زيرا انتخاب شما مي باشد پس سعي كنيد با رفتاري كه داريد اين مسئله را ناديده گرفته و براي خوشبختي تلاش نماييد


براي كسب اطلاعات بيشتر به سايت مشاوره ازدواج رجوع كنيد

منبع: مشاوره ازدواج - اختلاف تحصيلي به معناي تفاوت دو انديشه

بازدید : 600
11 زمان : 1399:2

به چه صورت با داشتن برنامه ريزي ضمير ناخودآگاه.و تجسم كردن خلاق همسر آينده خود را بتوانيم به جذب كردن آن بپردازيم؟ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه روش جذب همسر مناسبچند روش براي جذب كردن همسر مناسب وجود دارد .


براي جذب كردن جفت روحي خود كه موارد زير مي باشد:
نكته اولي كه در جذب كردن همسر آينده به كار مي رود.
آماده بودن رواني بطور ذهني .ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه
يك دل بودن براي تمركز فكري كه داراي قدرت است .و براي ارسال كردن اشعات ذهني پايدار به جهان هستي براي احتياج شما مي باشد.فرمول ذهني جذب همسربراي آشكار شدن اين مسئله اين نكته داراي اهميت مي باشد.
جذب كردن همسرم بايد بر اساس فرمول ذهني در جهان هستي باشد.
كه براي دريافت كردن نيازهاي خود به عمل كردن بپردازيد.
اگر تمايل نداريد ازدواج تصادفي دارا باشيد .ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه
تنها فردي كه تجسم و در ذهن خود ترسيم كرده ايد به صورت دقيق در زندگي خود وارد كنيد.
مطالب و مقالات سايت ” مشاوره خانواده” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناسان تهيه و پشتيباني شده است.
اول قدم ترسيم كردن همسر مناسب و يك دل شدن ذهني شما.در دو بعد ضمير هوشيار و ضمير نا هوشيار داراي قدرت مي باشد.كه بايد به رعايت كردن آن پرداخته شود.

منبع: مشاوره خانواده | مشاوره تلفني آنلاين حضوري | آدرس مشاور خانواده - ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه

بازدید : 573
11 زمان : 1399:2

اگر در حال قرار گذاشتن با دختري هستيد و در ذهنتان براي ازدواج برنامه ريزي مي كنيد، جستجوي كيفيت هايي كه يك همسر خوب و مناسب بايد داشته باشد، از اهميت بالايي برخوردار است.


شما نياز داريد كه به دنبال ويژگي هاي معيني باشيد در بلند مدت به نفع ارتباط مشتركتان باشد. بايد بررسي كنيد كه كه فيزيك بدني را جذاب ميدانيد و چه نوع ارتباط عاطفي برايتان خوشايند است.
هر زني، همسر خوبي نخواهد شد و حتي مادر خوبي نيز براي كودكتان نمي شود.
در اينجا نشانه هايي را كه مي گويند آيا يك دوست دختر، مي تواند همسر مناسب و ايده آل باشد يا نه، آورده شده است:
او مستقل استيك زن مستقل انتخاب خوبي است چرا كه مي دانيد براي شاد بودن، حس كامل بودن و مواظبت به شما متكي نيست.
يك زن مستقل بجاي اينكه به شما نياز داشته باشد، شما را مي خواهد. اگر يك روز از شما خبري نباشد وحشت نمي كند و آويزان وقت و بودن با شما نيست.
اين گونه از زنان نسبت به زناني كه دائما نياز به توجه و اطمينان بخشي دارند، همسر مناسب تري خواهند بود.
يك زن مستقل، قوي، با اعتماد به نفس است و از تنها بودن ترسي ندارد. بدانيد كه وابستگي رفتار سالمي است.
نوع استقلال همسر شما بايستي توانايي هاي او براي اتكاي كامل به عملكردهاي خودش را به چالش بكشد.
اما، او (زن) همچنين مي داند كه زماني كه به شما نياز دارد چگونه به شما دسترسي پيدا كند و به لحاظ عاطفي و احساسي به شما وابسته است.
خواهان پيشرفت استزني كه خواهان پيشرفت است خوشايند تر و جذاب تر از زني است كه با هر مساله كوچكي خسته شده و از كوره در مي رود.
شما به زني نياز داريد كه درشرايط استرس زا به شيوه ي منطقي آرامش خود را حفظ كند.
اين به اين معني نيست كه او كامل است و هرگز ناراحت نمي شود، اما در هر دفعه اي كه شرايط درست پيش نرفت آرامش خود را از دست نمي دهد.
او مي داند كه چگونه احساسات مختلفش را مديريت كندو قبل از صحبت كردن حتما فكر مي كند.
همچنين بايد حس كنيد كه او منبع خوبي براي زمان هايي است كه شما تحت فشار و استرس هستيد.
مي توانيد روي توانايي ها، هوش و افكار او زماني كه قوه تفكرتان از كار مي افتد، حساب كنيد.

منبع: مركز روانشناسي و روانپزشكي مگاروان - نشانه هاي يك همسر خوب - دوست پسر دختر

بازدید : 648
11 زمان : 1399:2

مادران اينترنتي :از شروع آمدن فضاي مجازي به زندگي انسان ها علي رغم فايده هاي مفيد آن
نگراني هايي را در خانواده ها ايجاد كرده است.


زنان و مادران اينترنتيدر جوامع امروزي يكي از بزرگترين مسائل اجتماعي كه به آن مبتلا شده اند ضعف ريشه خانواده است ،
به خاطر جديد بودن و خصوصيات خاص اين پديده و نبود اطلاعات كافي در شناخت اين فضا و عملكرد
آن وجود ندارد.سلامت خانواده از اهميت زيادي برخوردار مي باشد ، يكي از وظايف مهم و اساسي
خانواده از جمله : آماده كردن فرزندان براي قبول مسئوليت هاي اجتماعي مي باشد.
اگر اين وظايف به خوبي توسط والدين اجرانشود تاثير منفي در فرزند دارد
كه مركز مشاوره خوب راه حل مناسبي است.
نقش مادران در تربيت مهم ترين تكليف مادر در محيط خانه و اجتماع نقش تربيت فرزند مي باشد. كودك آداب و رسوم اجتماعي
و طرز رفتار با ديگران را از طريق مادر ياد مي گيرد.
با اهميت ترين در مسئله اعتياد فرزند به فضاي مجازي نقش مادر است ، مادراني كه به اينترنت معتاد
شده اند باعث اعتياد فرزندان خود به اين تكنولوژي مي شوند. استفاده دائم و مكرر از اين برنامه مجازي
موجب مي شود از محبت كردن به فرزند و همسر دور شود رابطه ي سرد و خشكي بين فرزند و مادر
به وجود مي آيد و فرزندان هم با الگو پذيري از مادران به اينترنت رجوع مي كنند.

منبع: مركز مشاوره ستاره ايرانيان : مركز مشاوره خانواده - ازدواج اينترنتي

بازدید : 658
11 زمان : 1399:2

ايدز و مسائل جنسي:زنگ خطر به صدا درآمده است. سالها مسئولان ما زمان داشتند
تا روش هاي مبارزه با زياد شدن ايدز را در جوامع امروزي به كار بگيرند.
ايدز و انقلاب جنسي
اما متاسفانه به خاطر كوتاهي آنها ويروس افزايش پيدا كرده است. انقلاب جنسي به معني اين است
كه در دهه ۱۹۶۰ آمريكا و با داخل شدن قرص هاي ضد بارداري و تغييراتي كه در نوع ارتباط جنسي اتفاق افتاده بود
امروزه عادي شده است.
اين تغيير زياد اجتماعي خطا درانقلاب ۱۹۶۸ در فرانسه و با شعارهاي دانشجويان خود را نمايان كرد.
با گذشت اين انقلاب مفاهيمي كه تا قبل از آن باشد كه مواجهه بودند به عنوان روش زندگي شناخته
شده اند. اين عوض شدن طرز فكر را در كتاب روان پزشكان قسمت انحرافات جنسي مي توان مطالعه كرد.
تغييراتي كه در دو دهه اخير در ايران اتفاق افتاده است اين امكان را به وجود مي آورد كه اصلاح انقلاب
جنسي را براي آن استفاده كنيم. در دهه ۱۳۶۰-۷۰ تبليغات در ارتباط با مسايل جنسي محدود
كتابهاي دوران پهلوي مي‌باشد.
آموزش دادن در اينجور موارد صحبتي براي بازگو كردن نبود و برخي از والدين مي توانستند از گناه اين
موضوع بگذرند و مسائل را به طور واضح براي فرزند خود توضيح دهند.
در محيط هاي سختگيرانه و گوشه گير از جهان اقسام خرافات و عقيده‌ هاي خنده دار درباره ي
مسئله ي جنسي تشكيل شده بود كه بعضي از افراد دچار اضطراب و بعضي ديگر را از مسئله جنسي
دور كرده بود. مسئله ي اطلاعات در مورد مسائل جنسي را مي‌توان در موفقيت ازدواج مشاهده كرد. هنگامي
كه از طرف مسئولان اعلام شد كه درصد دليل جدا شدن زوج از هم به خاطر مسئله جنسي بوده است
واضح است كه اين بحران در نسل ۱۳۶۰-۷۰ تا چه حد افزايش داشته است. و به زبان واضح مسئله جنسي
با اضطراب و بدون رضايت انجام مي شد.


مربوط به چهار دهه گذشته مي باشد. بدن در سال‌هاي انقلاب مورد توجه قرار نمي گرفته است. ساده بودن
در خوراك لباس پوشيدن و آرايش كردن از طرف روايت رسمي ترويج مي شد.
به آساني در مقابل گلوله قرار مي گرفت از خود گذشتن در آن سال‌ها افزايش داشته است. اما با تغيير در
انقلاب ۱۳۵۷و عمده شدن شخص در مقابل جمع ، توجه به بعد بيشتر شد.
بعد از محموله براي كشيدن بار در انقلاب نبود بدن قسمتي از تولد و لذت بود حتي اگر اين نظر مخرب بود.
نسلي كه در زمان سيطره نئوليبراليسم ، اختلاف فردگرايي گزافه بازار از يك طرف و مديريت حفاظت
حاكميت و مسئله جنسي را با خود حمل مي كرد.
اختلاف به سوي آزادي در امر جنسي عملكرد زير را كه مديريت حفاظت از كارانه از بالا، قانوني بودن و توان
خود را در خشنود بودن از حكومت از دست داده و در مقابل هژموني سينه سپر كرده بود. اين مقاوم بودن
شكننده را در آغاز در ممنوع بودن ويديو ها ، وعده ها ماهواره و سپس محيط اينترنت مي توان مشاهده
كرد.


ممنوعيت ها دونه به دونه با شكست مواجه شدند و در مقابل امواج جهاني اطلاعات تسليم شدند. بعداً
در زماني كه مالكيت خصوصي تشويق مي شد به مالكيت شخص درآمد تا اين دفعه به عنوان سوژه
در اختيار بازار قرار بگيرد. بدني كه ميشود با آن همه كاري صورت داد. امر جنسي نيز به شخص در
مفهوم كلي تر به بازار عرضه شد.
بر مسئله جنسي در كانتكست ناهماهنگي عملكرد دوران سازنده و نئوليبراليسم نيز نور بتابد. شايد به
وجود آوردن رابطه ي بين ناهماهنگي و ارتباط جنسي جاي تعجب باشد ، اشخاصي كه در زمان
دوره ي رشد آموزش مي بينند كه به اطرافيان اعتماد نكنند ، رابطه را فرصت طلبانه و به صورت
خود خواهي در پيش گيرند و منبع هاي كمياب يا غير قابل پيش بيني فكر كنند امكان دارد بلوغ زيست


شناختي و فعاليت جنسي را زودتر از زمان موردنظر تجربه كنند و روابط داراي لغزش را ادامه دهند.
در واقع ميزان افزايش ناهماهنگي در يك جامعه تصويري بدون امنيت در ذهن اشخاص آن جامعه به
وجود مي آورد كه موجب مي شود به صورت ناگهاني رابطه طولاني مدت يعني سازمان رسمي يا
غيررسمي در شراكت جنسي شكست بخورند مي توان گمان كرد تجربه ناهماهنگي فرايند اقتصادي و
اجتماعي در سي سال پس از جنگ، تصوري به اين صورت در جوانان ما رخ داده است: دم را غنيمت شمار
كه فردايي در كار نيست.
به صورت خلاصه بايد گفت آنچه را كه درباره ي انقلاب جنسي از آن صحبت شد امري است كه ادامه
دارد كنترل رابطه جنسي در نبود اتفاقات اجتماعي دنبال ترقي بودند و ياد دادن نظام مند به صورت
تبعيت شخصي در كانتكست ناهماهنگي و حاضر بودن در بازار عمل مي كند.
تعداد شريك هاي جنسي و نبود وفادار بودن زوج ها نسبت به يكديگر يكي از نتايج اين انقلاب پنهان
مي باشد.


شركت در شريك بودن اشخاص با يكديگر كه در رابطه زوجين به عنوان طلاق بازگو مي شود
اگرچه اگر در ذات خود نشاني از جامعه‌اي آسيب زده دارد، ولي آنچه كه مسئله را مورد توجه و دقت
جامعه ‌شناسان و نه اخلاق گرايان مي كنند به وجود آمدن بيماري هاي داراي انتقال از راه جنسي و از
همه پر اهميت تر ويروس اچ آي وي مي باشد.
آيا ميشود ميزان جرم ها را در جامعه از تعداد زندانيان آن تشخيص داد؟ رابطه مستقيم ميان جرم و
جنايت در جامعه و تعداد افراد محكوم موجود نمي باشد، هرچند كه ارتباط با معنا شمارش ميان اين
دو موجود باشد. تعداد زندانيان در يك جامعه به عملكرد پليس و نيروي انتظامي ، بستگي به نوع
قوانين موجود در آن كشور و وقتي ماندن مجرمان در زندان دارد.
در حالي كه امكان دارد در حاشيه داغ آن گروه، جرم هاي در حال اتفاق افتادن باشد كه پليس و
دستگاه قضايي بنا به درخواست دخالت در آن نباشند و به حاشيه كشاندن و به اصطلاح
” گتوئيزه ” كردن آن گروه ها را دستور كارشناس بدهد.


به عنوان مثال گروه هاي حاشيه نشين شهرها امكان دارد در مواد مخدر و پرخاشگري تنفس كنند، اما
نيروي انتظامي نتوانند در آن حاشيه هاي داغ اجتماعي دخالتي داشته باشند و به همين ترتيب اين اشخاص
به زندان نروند.
مجرمان و حتي جنايتكاران تا حد زيادي قرباني وضعيت اجتماعي و ناهماهنگي هاي موجود مي باشند
ولي مقصود از مثال بالا نه به خاطر مجرمان با بيماران مبتلا به اچ آي وي ، بلكه بررسي عملكرد
بود كه موجب اشتباهات شمارشي هاي بسياري مي شود و روش هاي غلط در مبارزه با به وجود آمدن
اين ويروس را به دنبال دارد.
به زباني روشن تر جستجوي مسئله شيوع و به وجود آمدن ويروس ايدز، از نظر تعداد مبتلايان به
بيماري AIDS در بهترين حالت خود يك عملكرد ناقص مي باشد.
شماره هاي فعلي بر اساس نمونه گرفتن در زندان ها و بازداشت گاه ها ، مركز هاي انتقال
خون، يا پيدا كردن ناخودآگاه آن توسط بيماران و يا از همه بدتر در مرحله آخر بيماري و به دليل
آشكار شدن علامت AIDS مشخص مي شود.


بر طبق الگوريتم هاي رياضي موجود در اين شمارش معين يك ضريب معين ضرب صورت مي‌ گيرد
و ميزان افراد مبتلا به ويروس اچ آي وي تعيين مي شود.
با توجه به آنچه كه در بخش انقلاب جنسي گفته شد ، ايران هم در دنياي امروز گوشه گير مي باشد.
موج هاي اوليه شيوع بيماري كه از شيوه انتقال خون و سرنگ‌هاي آلوده شده مخصوصاً در زندان
مي باشد و اين موج ها حداكثر خود عبور كرده اند و ميزان منتقل كردن ويروس از اين روش كمتر از
قبل مي باشد.
(علي رغم مقاومت هاي بدون اثر كه براي پخش رايگان سرنگ استريل و كاندوم وجود دارد). آنچه
كه در يك اجتماعي داراي خطر مي باشد، افزايش رابطه ي جنسي بدون مهار كردن در عمق جامعه
مي باشد.
مردها و زنان جوان جامعه ما از روش هاي ياد گرفتن رسمي و در دوران بلوغ با طرح حفاظت از
خود يا شريك جنسي خود آشنايي ندارند. نه تنها در ياد گرفتن رسمي بلكه در رسانه هاي گروهي كه
زماني قرار بود، دانشگاه هاي اين جامعه محسوب شوند هم صحبت كردن درباره ي كاندوم ممنوع بود.
بي تعارف بايد گفت كه كاندوم جزو سلاح هايي مي باشد كه ما براي جلوگيري از منتقل شدن
بيماري ها از شيوه تماس جنسي مي كنيم.


اگر در جوامع ما براي استفاده و كاربرد اين سلاح آموزشي داده نشود، و آن را در دسترس ديگران
قرار ندهيم و استفاده از آن را تحسين نكنيم، بايد انتظار بيماري ايدز را بكشيم.
تا قبل از پيدايش و افزايش شبكه هاي اجتماعي شايد اين جواهر قابل اعتماد بود كه يادگيري استفاده از
كاندوم به اطلاعات قبل از دوره ي نوجواني صورت ميگيرد ولي در چند سال اخير موجهاي آگاهي
جامعه ما را آگاه كرده است و هرگونه فيلم ، كتاب و يا تصوير به آساني در دسترس همه گروه‌هاي
سني قرار مي گيرد.
اگر امروزه مخالفتي براي يادگيري استفاده ازكاندوم موجود مي باشد بهتر است به محققان حوزه هاي
اجتماعي اجازه داخل شدن به محيط مدرسه ها را بدهند تا ميزان اطلاعات جنسي و راه دست پيدا
كردن به اين آگهي در نوجوانان اين دوره مورد سنجش قرار بگيرد.


تقريباً و قبل از انجام اين سنجش مي‌توان همان كرد كه آگاهي هاي نوجوان ما در مورد امرجنسي به
هيچ عنوان كم نمي باشد ، اگرچه با خرافات و اطلاعات نا مطلوب مي باشد ، كه اين موضوع رنج آور
مي باشد.
در دسترس بودن كاندوم موضوع ديگري است. پس از عوض شدن سياست‌هاي مديريت فرزندان و
تحصيل به وجود آوردن فرزند ، متاسفانه پخش شدن رايگان كاندوم و قرص هاي ضد بارداري در
مركز هاي بهداشتي تعطيل شد. اين تعطيلي اولاً موجب شد كه باره جلوگيري از بارداري بر دوش
زنان بيافتد و مسئوليت مردان كمتر شود، دوم موجب شود تنها منابعي كه زنان خانه‌دار و كساني كه
در روستا زندگي مي كنند و مي توانستند بدون دشواري كاندوم تهيه كنند ، از دسترس آنان خارج
شد. بدون مسئله قيمت كدام زني در ايران توانايي اين را دارد كه به آساني در داخل داروخانه شود و
كاندوم بخرد؟ در واقع محيط هاي اجتماعي اعتراف كاندوم آنقدر با ممنوعيت پيوند خورده كه تهيه
كردن آن از داروخانه نه تنها براي خانوم ها بلكه براي مردان هم دشوار مي باشد.
به عنوان يك توسعه ميتوان در دستشويي رستوران هايي كه محل جمع شدن جوان ها ميباشد
دستگا ه هايي نصب كرد كه به صورت نقدي يا اعتباري توانايي تهيه كاندوم به وجود آيد و در آن
بروشورهاي براي طرز استفاده از آن قرار دهند.


اين بروشور ها توانايي اين را دارند كه بيماريهايي كه از طريق ارتباط جنسي انتقال داده مي‌شوند راهنمايي
كنند. بدون آنكه به ديگران اخلاق را آموزش بدهند، مسئوليت در برابر شريك جنسي را يادآوري مي‌كنند. با
اين طريق تهيه كردن كاندوم راحت تر مي شود. در اين صورت جوانان را مورد هدف قرار مي دهيم و تا
حدودي اطلاعات نظام‌مند را بيشتر مي كنيم. در مقاله هاي قبل به مسئله هايي مثل ترس و در مورد
بيماري ايدز خوانديد و درباره ي طريقه مبارزه با اين بيماري را ديديد.
اين راه پخش شده دارو، باعث مي‌شود كه اين بيماري در سطح جامعه كم شود و به خاطر نزديكي و قابل در
دسترس بودن پزشكان خانواده شريك هاي جنسي ، عوامل صدمه رسانده و طريقه پاسخ به معالجه
راحت تر شده و قابل جلوگيري مي باشد. اگر پزشكان خانواده ۲ روز فعاليت كنند و بيماران به آنها اعتماد
كنند احتمال دارد بتواند شريك هاي جنسي آنها را بهروش ياد داد و يا اطلاعات جنسي را پخش كرد و بيشتر شود.


از طرفي ديگر امكان معالجه pep(pre/post exposure proohylaxis) به وجود مي‌آيد. بدين
معنا كه اشخاصي كه در خطر قرار دارند(رابطه ي جنسي نا متناسب، داخل شدن سوزن كثيف به دست،
جنين سلامت در رحم مادر مبتلا و…...) گرفتن روزه مخصوصي از داروها تا حد امكان از مبتلا به بيماري در امان مي‌مانيد.


اين عملكرد فقط در مواردي آسان مي شود كه پزشك تشخيص دقيق از سوژه به دست بياورند و در
نزديك اشخاص قرار داده شود. پزشك خانواده مي‌توانندبا بيماري ايدز باشد. عملكردي كه در مورد تحول
سالم بودند مورد غفلت قرار گرفته است. در پايان اينكه زنگ هاي خطر به صدا درآمده است. بيماري كه در
اجتماع به وجود آمده است. سالها مسئولان زمان داشته اند تا شيوه هاي مبارزه با اين بيماري را در جامعه
به كار بگيرند ،اما متاسفانه كوتاهي اتفاق افتاده است و ويروس در حال داخل شدن به مرحله ي افزايش يافتن مي باشد.


زمان آن رسيده است كه محققان پيشرفت كنند و اعلام كنند كه نه تنها بايد با ترس اين بيماري و امر
جنسي مبارزه كرد بلكه بايد عملكرد هاي اجتماعي مانند پخش رايگان كاندوم در عمل قرار بگيرند. در امر
معالجه پزشك خانواده و عملكرد اجتماعي پخش دارو پر اهميت مي باشد و بايد از قبل گسترش يابد.
دولت در اين زمينه وظيفه سختي دارد و سه سازمان وزارت بهداشت و معالجه، آموزش و پرورش و صدا و
سيما بايد براي مبارزه با اين بيماري همكاري كنند بدون آنكه به عملكردهاي منفي اجازه اتفاق افتادن
بدهند. وقت طلايي مبارزه با بيشتر شدن بيماري تمام شده است ولي هنوز مي‌توان با همكاري در
مقابله با حمله ي اين بيماري كه در بستر ناهماهنگي اجتماعي و آگاه نبودن به گسترش خود ادامه مي
دهند مقابله كرد وقت را بايد دريافت كرد كه پايدار نيستيم و در مقابل آن پاسخگو هستيم.

منبع: مشاوره آزاد جنسي و زناشويي - ايدز و مسائل جنسي

برچسب ها ايدز، مسائل جنسي ,
بازدید : 640
11 زمان : 1399:2


ازدواج ؛ قبل از 30 سالگي ​
بايد به اين نكته توجه داشت كه يك‌سري امكانات و شرايط حداقلي براي تشكيل زندگي مشترك بايد مهيا شود تا شناخت درست در زندگي مشترك شكل گيرد و از اين شناخت به نحو احسن بتوان به شناخت درست و كافي براي تشكيل ازدواج دست يافت.


خانواده‌هاي ايراني بايد فرصت شناخت را براي فرزندان خود مهيا ‌كنند و با اطمينان نسبت به فرد مقابل اجازه ايجاد شناخت مناسب را در بين افراد دهند. براي تشكيل زندگي مشترك بايد شرايط و امكانات زندگي فرد به نحوي باشد تا افراد بتوانند روي پاي خود ايستاده و با كسب مهارت‌هاي لازم و كسب‌وكار توانايي مديريت زندگي خود را داشته باشند.
جالب است بدانيد كه در جامعه ما يكسري نياز جديد ازجمله رقابت و چشم و هم‌چشمي ايجاد شده است و اين شرايط وضعيت را به جايي رسانده كه برخي در ابتداي زندگي از نحوه برگزاري مراسم گرفته تا ديگر مراحل خود را با چالش‌هاي مختلفي مواجه مي‌كنند كه منجر به پرداخت هزينه‌هاي هنگفتي هم مي‌شود. در كل اين افراد به دليل اينكه به مسائل حاشيه‌اي زندگي بيشتر توجه مي‌كنند به نسبت ازدواج آنها به تاخير مي‌افتد و اين امر نارسايي‌هايي در زندگي زوج‌هاي جوان در پي داشته است.

بايد درباره برگزاري ازدواج آسان از سوي سازمان‌هاي ذيربط برنامه‌ريزي شود تا به اين ترتيب بتوان شاهد استحكام بيشتري در بين زوجين بود.بايد درباره برگزاري ازدواج آسان از سوي سازمان‌هاي ذيربط برنامه‌ريزي شود تا به اين ترتيب بتوان شاهد استحكام بيشتري در بين زوجين بود. در اصل زوج‌هاي جوان و اشخاصي كه قصد ازدواج دارند بايد يكسري توانايي‌ها را در خود تقويت و خودشان بتوانند زندگي خود را مديريت كنند نه اينكه با چشم و هم‌چشمي وارد زندگي مشترك شوند و اين افراد درباره نحوه برگزاري مراسم خود اظهارنظر كرده و بتوانند با توجه به شرايط با كمترين هزينه مراسم را برگزار كنند و اين مراسم ساده مي‌تواند زندگي آساني را براي آنها در پي داشته باشد.
زوج‌ها بايد به محبت نسبت به همديگر بها دهند و خود را درگير تجملات ظاهري ازجمله خانه، خودرو و ديگر مسائل زودگذر زندگي نكنند. در جامعه ما سن ازدواج خانم‌هاي مجرد افزايش يافته است و بنابر آمار ميانگين سن ازدواج براي پسرها حدود 28 سال و براي دخترها اين ميانگين 25 سال است. اين بر اساس پژوهش‌هاي گذشته است حال آنكه مسئولان به تازگي اعلام كرده‌اند اين سن هم افزايش يافته است.
بهترين سن براي ازدواج دختران قبل از 30 سالگي است و فرد بايد قبل از اين سن مقدمات ازدواج خود را فراهم كند و از نظر انتخاب همسر و حتي فرزندآوري برنامه‌ريزي كند تا به اين ترتيب بتواند بارداري و وضع حمل مناسبي داشته باشد. آن هم به اين دليل كه با افزايش سن قدرت باروري كاهش يافته و درنتيجه افراد در سنين بالاي 30سالگي به سهولت دوران جواني نمي‌توانند بارداري مناسبي را تجربه كنند.

ازدواج ؛ قبل از 30 سالگيافراد به دليل اينكه در سن 30 سالگي سن جواني را پشت‌سر گذاشته و وارد دوره بزرگسالي مي‌شوند، بهتر است قبل از اين سن به كسب و كار مورد علاقه خود، زندگي موردنظر و اهداف خود دست يابند تا در سن بزرگسالي بتوانند اهداف خود را تكميل‌تر كنند.افراد به دليل اينكه در سن 30 سالگي سن جواني را پشت‌سر گذاشته و وارد دوره بزرگسالي مي‌شوند، بهتر است قبل از اين سن به كسب و كار مورد علاقه خود، زندگي موردنظر و اهداف خود دست يابند تا در سن بزرگسالي بتوانند اهداف خود را تكميل‌تر كنند. ازدواج بعد از 30 سالگي براي خانم‌ها مشكلاتي در پي دارد. مهم‌ترين مشكل اينكه در سنين بالاي 30 سالگي احتمال ناباروري بالاست و علاوه بر اين درمان‌هايي كه براي ناباروري وجود دارد ممكن است با بالارفتن سن جواب ندهد.
بايد شرايط و تسهيلات براي ازدواج آسان از سوي نهادهاي ذيربط فراهم شود تا جوانان هرچه زودتر بتوانند تشكيل زندگي دهند. در اصل ميزان وقوع طلاق در بين زوجين كه در سنين بالا ازدواج مي‌كنند به شناخت دقيق بين آنها بستگي دارد و اگر زمينه شناخت صحيح قبل از ازدواج مهيا شود ديگر چالش‌هاي بعد از زندگي مشترك كاهش مي‌يابد. درمجموع ازدواج در سنين بالا به دليل اينكه شور و هيجان زندگي مشترك كمتر مي‌شود به نسبت امكان طلاق هم افزايش يافته و احتمال توافق هم كاهش مي‌يابد. زن و شوهري كه جوان‌تر هستند امكان اينكه بتوانند به توافق نسبي از لحاظ رفتاري دست يابند بيشتر است. وقتي سن افراد بالا مي‌رود سخت‌تر به توافق مي‌رسند چراكه، انعطاف‌پذيري با مساله سن در ارتباط مستقيم است.

منبع: فارس پاتوق - ازدواج قبل از 30 سالگي

برچسب ها ازدواج، 30 سالگي ,
بازدید : 592
11 زمان : 1399:2

زوج درماني :يكي از عواملي كه زوج ها به متخصصان رجوع مي‌كنند مشكلات در ازدواج مي باشد .
كه برطرف كردن آن با زوج درماني ممكن مي باشد.

زوج درماني چه مي باشد؟زوج درماني اين هدف را دارد كه به زنان و مردان كمك كنند تا به درك بهتري نسبت به يكديگر برسند .
و اگر تصميم به عوض شدن دارند به آنها كمك كند تا به نيازها و هدف اصلي خود برسند.
زوج درماني فقط زن و مرد را شامل مي شود. البته البته فرزندان هم در معرض مشكلات زوجين قرار دارند.
آنها امكان دارد آشفته و نگران به نظر برسند و مشكلاتي در آنها به وجود مي آيدكه به بهبود رابطه زناشويي
كمك مي كند تا آنها بتوانند به فرزندان خود اهميت دهند و آنها را بهتر درك كنند.
زوج درماني امكان دارد به وسيله روانپزشك يا روانشناس دارا مي باشد صورت گيرد. زوجي كه براي معالجه
رجوع مي‌كنند امكان دارد در مسائل عاطفي فاصله داشته باشند ، اختلاف داشتن در برابر قدرت ، مشكل
داشتن در برقراري ارتباط، حسود بودن ، خيانت كردن و برطرف نشدن ارضاي جنسي و در پرخاشگري
مشكلاتي به وجود بيايد.

شخص معالجه كننده به زوجين ياري مي دهد:كه زندگي خود را مورد ارزيابي قرار بدهند.براي تحولات زندگي خود تصميم بگيرند.آنها تلاش مي كنند سوتفاهم ها ، خواسته هاي غير منطقي را بهبود ببخشند.
زوج درمانيراه هايي كه براي زوج درماني :
۱- نظريه در رابطه با سيستم خانوادهاين نظريه در رابطه با واكنش در شرايط خانواده به عنوان يك سيستم تاكيد مي شود.
و هدف آن اين مي باشد كه زوجها را با سرمايه هايي كه بدون آگاهي ميباشد آشنا كنند.

۲- زوج درماني در رابطه با برخورددر اين نوع روان درماني از روش‌هاي زير در رفتار درماني مورد استفاده قرار مي گيرد.:
آموزش دادن براي طرزبرقرار كردن رابطهو يادگيري برطرف كردن مشكل
۳- زوج درماني تمركز بر عاطفه
اين روش در رابطه زوجها تاكيد مي كند .
و از روش آموزش شناخت عاطفه ها براي تحول در رفتارها اقدام مي كند.

۴- زوج درماني روان پريشي
در اين راه تصور مي‌كنيم كه برخورد زوجين هنگام بزرگسالي از سرمشق هاي برخورد كردن در دوران
كودكي سرچشمه مي گيرد و تلاش مي كنند كه زوج ها با تشخيص دادن اين مسئله احساسات فعلي و
گذشته خود را نسبت به والدين خود جدا كنند.

معالجه گر در رابطه با زوج درمانيدر اين رابطه كسي كه معالجه گر مي باشد به مشكل هاي زوج ها با دقت گوش مي دهند.
تا اينكه زوج ها افكار و احساسات خود را بازگو كنند.
و همينطور به آنها كمك مي‌كنند تا مشكلات خود را به روشني برطرف كنند.
نشانه هاي رواني و مشكلاتي كه زوج ها با آنها مواجه مي باشند با هم رابطه دارند.
امكان دارد در رابطه طرفين از طريق انزواجويي و تحريك شدن فرد افسرده، برخورد تهاجمي،
احتياج به اعتماد قسمتي از استرس ستاره خطر مي شود.
شماره تلفناختلاف بين زوجيناختلافات بين زوج ها نشانه ها را افزايش مي دهند .
تا هنگامي كه اين موضوع معلوم نباشد از كجا شروع شده است مشكل ساز خواهد بود.
زوج هايي كه براي درمان مي روند امكان دارد بر واكنش ها تمركز كنند.
كه نشانه هاي شخصي را افزايش دهد.

كمك به معالجه زوجين :آموزش دادن براي آرامش راه هاي رفتار درماني مثل قرار گرفتن آنها در اختلاف و جلوگيري از جواب دادنيا معالجه هاي شناختي( مثل اينكه براي شناخت يكديگر بيشتر تلاش كنند)
و در صورتي كه معالجه آنها رو به تقويت مي رود و تمام بررسي ها توسط معالجه گر ارائه مي گردد.
و همين طور در تحولات مديريت دارد. در بيشتر موارد زوج درماني و معالجه شخصي با هم تركيب مي شوند .
همچنين در حاليكه خشونت در خانواده ها افزايش يافته باشدامكان دارد امكان دارد زوج ها به صورت جدا هم معالجه شوند.
رابطه كلامي و غير كلامي زوجينوقتي كه دو شخص به صورت كلامي يا غير كلامي رابطه خوبي نداشته باشند .
هر كدام از آنها تصور مي كنند كه طرف مقابل خود يك اصل مشخصي را قبول كرده است .
در صورتي كه اين گونه نمي باشد.
به طور مثالشوهر تصور مي كند زنش قبول كرده است كه تا هر زماني كه شوهر بخواهد مي تواند در سركار خود بماند.
ولي زن تصور مي كند كه شوهرش بدون بيان كردن اين امر قبول كرده است كه شوهر او در هنگام شام حضور داشته باشد.
تمام اين قول و قرارهايي كه بازگو نمي شود باعث سوءتفاهم مي شود .كه مربوط به مشكل در رابطه با زوجين مي باشد .
معالجه گر بر طبق سيستم هاي خانواده دست به كار مي شوند كه براي پيدا شدن مشكلات و برطرف كردن آن طراحي شده است.

منبع: تالار وانشناسي و مشاوره آنلاين ازدواج خانواده تحصيلي همياري ايران - زوج درماني

برچسب ها زوج درماني ,

تعداد صفحات : 31

درباره ما
آمار سایت
  • کل مطالب : 820
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1031
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1530
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 3980
  • بازدید ماه : 11666
  • بازدید سال : 33529
  • بازدید کلی : 2507529
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی