loading...

عشق و ازدواج

حتما پيش ازدواج در دوره دوستي ، نامزدي و يا عقد مطالعه كنيد

بازدید : 539
11 زمان : 1399:2

براي جوانان عزيز كشور در هرجايي كه زندگي ميكنند مركز مشاوره قبل از ازدواج و مشاوره قبل ازدواج را توصيه ميكند. جوانان عزيز و آينده ساز كشور ميتوانند با تماس با اين مركز آينده موفق و زندگي آينده موفق و زندگي زناشويي شيرين خود را تضمين كنند. اگر شما هم مجرد هستيد و به دنبال همسري مناسب ميگرديد حتما قبل از ازدواج با مشاورين ما در مركز مشاوره قبل ازدواج مشورت كنيد تا راز و رمز هاي يك زندگي ايده آل بدانيد و آنها را در زندگي مشترك خود به كار ببنديد.
مركز مشاوره قبل ازدواج با بهترين خدمات در زمينه مشاوره قبل از ازدواج در خدمت شما هم ميهنان عزيز


شماره هاي تماس 01
دوسال پيش با پسري اشنا شدم كه اولش سنش دروغ گفتبا سلام و خسته نباشيد متولد پنجاه شش هستم چندسالي كه از همسرم جدا شدم يه دختر ده ساله دارم كه با پدرش زندگي ميكنه دوسال پيش با پسري اشنا شدم كه اولش سنش دروغ گفت بعد اينكه بهش علاقمند شدم فهميدم متولد شصت و هفت هرچند كه سن من اصلا بهم نمياد و بهم سي سي و خورده اي نهايتا ميخوره اونم نسبت به سنش رفتارش خيلي پخته تر اصلا مثل پسراي همسنش نيست.
تمام وقتش با كار ميگذره براي پدرش كار ميكنه با هم محرم شديم و توي اين مدت چون هردومون احساسي و عاطفي هستيم خيلي بهم علاقمند و وابسته شديم.
وقتي پيش هم هستيم خيلي حس خوبي داريم برعكس خانمهاي همسنم كه بزرگتر هستن دوست دارن يا نقش مادر بازي كنن يا اينكه روي مردشون مسلط باشن برعكس من دوست دارم به همسرم تكيه كنم معشوقه مهربون باشم نه مادر.
از اول اشناييمون كلي بهم حرفاي قشنگ زد كه هيچ كدوم عملي نكرد منم هميشه ميگفتم اگه يه روز هركدوممون همسرخوبي پيدا كرديم ازدواج كنيم ولي ايشون گفت نه من ميخوام باهات ازدواج كنم.
تو هموني هستي كه من ميخوام و باهاش حس خوب و ارامش دارم قبول نكردم گفتم تصميمت احساسي نميشه تازه خانواده ات گفت درستش ميكنم انقدر از عشقش و خواستنش و …
گفت كه بالاخره راضي شدم پدر و مادرم فوت شدن ولي به خانواده ام گفتم قرار شد خيلي زود بگه يه ماه گذشت بعد گفت فكركردم اول به خواهرم بگم بهتر دنبال موقعيت مناسبم خلاصه روزاها و هفته ها ميگذشت و خبري نشد بهش گفتم پس كي ميگي با اينكه قبلش هزاران بار ازش پرسيده بودم مطميني فكراتو كردي و…ميگفت بله ولي اون شب گفت نميتونم بگم اگه سنت و …
اكي بود تا حالا صددفعه گفته بودم قلبم شكست چندماهي طول كشيد خودم قانع كنم كه نميشه از قبل عيد خانواده اش براي ازدواج تحت فشار گذاشتنش اومد بهم گفت بهم ريختم گفت من كه ازدواج نميكنم گفتم اگه مجبورت كردن گفت اون موقع يه فكري ميكنم.
گفتم نميشه من نه خانواده اي دارم كه حمايتم كنه نه وضع مالي خوب اگه چندسال ديگه منو ول كني چي به سرم مياد هرچند كه هميشه ميگه من تنهات نميزارم ولي ديگه باورش برام سخته چون قبلا هم خيلي قول ها داده بود بعد اومد گفت چيكار كنم من ميخواستم نشد دوست داشتم انجام بشه ولي نشد ديگه نميتونم روي حرفاش حساب كنم گفتم اخر خرداد كه مدت صيغه تموم ميشه جدا شيم هركي بره دنبال زندگيش باز گفت نه من ميخوام باهات ازدواج كنم بدون تو نميتونم و…
بهم تا اخر تابستان مهلت بده گفتم تا مرداد گفت اينبار حتما ميگم و باز همون حرفهاي قبل موندم چيكار كنم از بس فكر ميكنم دارم ديونه ميشم شبها خوابم نميبره عصبي شدم خيلي دوستش دارم و بهش حس خوب دارم ولي به خاطر حرفهايي كه گفته عملي نشده بهش اعتماد روزاي اول ندارم ممنون ميشم راهنمايي بفرماييدسپاسگزارم
پاسخ
دوست عزيز ببينيد شما از ابتداددرسته شرايط روحي قابل دركي داشتيد و خب طبيعتا با مساله طلاق و …
سخته كنار اومدن و منشا استرس هاي خيلي زياديه ..
ولي اين نكته رو در نظر داشته باشيد كه با همه اين شرايط دوستي و اشنايي با يك پسري كه چندين سال با شما تفاوت سني دارد و ابراز عشق او چه معني مي توان داشته باشدخود علاقه به فردي بررگتر يعني اين ادم خلاهايي در زندگي داره كه اتفاقا اين خلاها مربوط به رابطه با مادر است و شخصي كه حامي اوست ..به هر حال بايد توجه داشته باشيد ..
كه منطقي ه نگاه كنيد شايد انتظار شما براي اينكه ايشون با شما ازدواج كنند انتژار معقولي نباشد و خانواده ايشون طبيعتا سختشونه كه بخوان پيش قدم شوند و خب گفتنش براي اون اقا هم سخت خواهد بود براي ازدواج با فردي مطلقه كه چندين سال بزرگترهاصلا بحث قضاوت كردن نيست ولي داشتن روابط جنسي وابستگي بين شماها رو صد برابر خواهد كرد و اين مساله بيبار نگران كنندس ..چون ايشون هم در برخور با شما نيازهاش براورده ميشه پس توجه داشته باشيد كه خيلي سخته كه بشه حرف ايشون رو درست دونست مخصوصا كه مي فرماييد وعده هاي ايشون اصلا عملي نشده و خب خودتون متوجه اين مساله شديددر هر صورت بهتره به نظرم حتما قطعي تر باهاشون صحبت كنيد ببينيد زمان دادن اتلاف وقت و از دست دادن فرصت هاي ايندس شما مي تونيد زندگي داشته باشيد و به خاطر طلاق محكوم به شكست نيستيد ولي با فردي كه همراه باشد و به لحاظ سني معقولببينيد مطمئن باشيد حتي اگر ازدواجي باشد كه بعيد است مشكلات بعد از ان بسيار زياد است ..به هر حال در نظر داشته باشيد كه بهتره …
در مورد ايشون تجديد نظر داشته باشيد ..
چه به لحاظ سني و چه شرايط بسيار بايد مراقب باشيد .
به هر حال ارتباط بيشتر ممكنه مشكلاتي رو ايجادوكنه مثل وابستگي هاي زياد كه فرصت منطقي فكر كردن را از شما مي گيرد ..به هر حال هر طور خودتون صلاح مي دانيد ولي بهتره حتما حضورا با روانشناس صحبت داشته باشيددر هر حال اميدوارم موفق باشيددر اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴موفق باشيد
سن ازدواج و فاصله سني مناسب ميان زن و مردسن ازدواج و فاصله سني مناسب ميان زن و مرد يكي از عوامل مهمي است كه رضايت از زندگي مشترك را تحت الشعاع قرار مي دهد.
متخصصين امر ازدواج معتقدند كه اگر زوجين از نظر سني با هم تناسب داشته باشد يعني مرد با فاصله سني مشخصي (بين ۳ تا ۷ سال) از زن بزرگتر باشد.
از نظر عقلي، فيزيكي، تجربي، جنسي، هيجانات رواني و رفتارهاي اجتماعي ـ اخلاقي نيز به هم نزديك شده و با هم هماهنگ تر مي شوند.
همين امر موجب افزايش تفاهم و كاهش اختلافات و درگيري ها در زندگي زناشويي ‌شان مي شود. با همه اين تفاسير آنچه امروزه در جامعه ما باب شده است و روز به روز در حال افزايش مي باشد ازدواج هايي است كه در آن سن دختر خانم از آقا پسر بيشتر است.
افرادي كه به چنين ازدواج هايي رو مي آورند معمولاً بر اين باورند كه سن امري شناسنامه اي بوده و هيچ تاثيري بر زندگي مشترك و موفقيت يا عدم موفقيت در آن ندارد.
از ديد اين افراد موفقيت در زندگي مشترك تنها و تنها با تفاهم و درك متقابل حاصل مي شود و اين امور هيچ ربطي به سن و سال ندارند.
در حالي كه گمان اين افراد صددر صد اشتباه است. حتماً مي پرسيد چرا؟
همانگونه كه قبلاً اشاره شد تناسب سني دختر و پسر با يكديگر يكي از عوامل ايجاد تفاهم و تناسب بيشتر ميان آن دوست. هر چقدر اين فاصله سني بيشتر و بيشتر شود ميزان تفاهم ميان زن و مرد كمتر مي شود.
چه برسد به اينكه تفاوت سني از طرف دختر خانم باشد يعني سن دختر خانم از آقا پسر بيشتر باشد. البته در اين امر نيز مثل اصول و امور ديگر استثناهايي وجود دارد.
يعني ممكن است در اطراف شما چنين ازدواجي اتفاق افتاده باشد و طرفين هم از زندگي شان راضي باشند ولي به صرف اين چند مورد نمي تواند ريسك كرد.
شايد شما نتوانيد مانند آنها درست انتخاب كنيد و خوشبخت شوند.
چرا پسر بايد از دختر بزرگتر باشد؟دختر خانم ها به طور ميانگين ۲ الي ۳ سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمي و جنسي و رشد عقلي، فكري، عاطفي، اجتماعي، اقتصادي و… مي رسند، به همين دليل زودتر از آقا پسرها به پختگي هاي لازم براي زندگي مشترك دست مي يابند.
همانگونه كه دخترها زودتر به بلوغ جنسي مي رسند از آن طرف هم،‌ نيازهاي جنسي شان زودتر از مردان فروكش مي‌كند. معمولاً خانم ها در ميانسالي دچار سردي در روابط زناشويي مي شوند.
حال اگر سن مرد از زن كمتر باشد دوران سردي زن دقيقاً مصادف مي شود با دوران گرمي و هيجان مرد و همين امر ستون هاي زندگي مشترك شان را متلاشي مي كند.
خانم ها به علت زايمان، زودتر طراوت جسمي و شادابي خود را از دست مي دهند. در نتيجه اختلاف سن مناسب باعث ايجاد توازن فيزيكي و موازنه در شكستگي صورت و اندام مي ‌شود.
برخي از مشكلاتي كه به دليل بزرگ بودن زن از مرد در زندگي زناشويي حاصل مي گردد– نقش زن و شوهري جاي خود را به نقش «والد و فرزندي» مي دهد.
زماني كه زن از همسرش خيلي بزرگتر باشد چون بسياري از امور را تجربه كرده است در دام پند و اندرز و بكن نكن دائمي مي افتد.
يعني به جاي نقش همسري، نقش مادري را در زندگي ايفا مي كند. همين امر باعث ايجاد حس كودكي در مرد و سپس خشم و عصبانيت در وي مي گردد.
-زن براي اينكه از ارتكاب مرد به اشتباهات مادي و غير مادي جلوگيري نمايد مدام وي را كنترل مي كند. كنترل دائم مرد نيز باعث خشم و عصبانيت وي و ايجاد اختلاف در روابط زناشويي شان مي شود.
-وقتي زن وارد دوره ميانسالي مي شود طبيعتاً دچار سردي در مسائل جنسي مي شود.
– زن براي پايداري زندگي و رضايت همسرش بايد اقدام به امور و كارهايي نمايد كه مربوط به سن واقعي اش نبوده و براي جوانترهاست. ادامه اين روند و بازي پس از مدتي زن را خسته مي كند.-و …
توجه: نكات هشدار دهنده اي كه در بالا قيد شد قابل تعميم به همه افراد نيست. در اين راستا ميزان عقل و شعور طرفين، كم بودن فاصله سني شان و … تاثيرات بسياري بر موفقيت يا عدم موفقيت در زندگي مشترك دارد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵موفق باشيد
ببينيد
سوالتون رو درست مطرح كنيد شما راجب جزئئات چيزي نمي گوييد فقط تكرار مي كنيد كه مي خواهيد درست رفتار كنيد …و ترس رو بزاريد و كنار و به خانواده نگيد و ازدواج كنيد خب دقيقا مساله چيست اهميت دارد در ه صورت موفق باشيد ..در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴موفق باشيد
يكي از مهارت‌هاي مهم در زندگي ما و شما مهارت اظهار وجود است. منظور از اين مهارت آن است كه شخص بتواند به سهولت افكار، احساسات و برداشت‌هاي خود را ابراز كند.با داشتن اين مهارت شما مي‌توانيد از حقوق خود دفاع كرده و احساسات شخصي خود را بيان كند.بسياري از ما گمان مي‌كنيم كه براي پذيرفته شدن درجمع بايد همواره با آنها همراهي كرده و نظراتشان را تائيد كنيم. حال آنكه اين فكر خطاست.
زيرا اگر شما براي مدتي همواره با جمع موافقت كرده و هر آنچه گفتند، هر چند برخلاف ميلتان، بپذيرديد، به تدريج آنها ديگر براي شما ارزشي قايل نشده و از شما جوياي نظر نمي‌شوند.
و يا به عبارتي اصلا شما را به حساب نمي‌آورند. زيرا اين نگرش در آنها شكل مي‌گيرد كه او از خود استقلال رأي ندارد و به جاي شما تصميم مي‌گيرند. پس اگر مي‌خواهيد، در گروه دوستانتان داراي احترام بوده و برايتان ارزش قايل شوند، اگر مي‌خواهيد، شما را نيز در تصميم‌گيري‌ها شركت دهند، اين مهارت را ياد گرفته و به كار بريد.
گام اول: رفتار قاطعانه را تمرين كنيداشخاص در روابط خود با ديگران، از روش‌هاي رفتاري گوناگوني چون رفتار انفعالي، رفتار با قاطعيت و رفتار پرخاشگرانه، بهره مي‌گيرند.بهترين سبك رفتار، رفتار قاطعانه است كه در آن، شخص عقايد و احساسات خود را با رعايت اصل احترام به ديگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز كرده و از حق و حقوق خود دفاع مي‌نمايد‌.
روش قاطعانه، مانع از آن مي‌شود كه ديگران از شما سوء استفاده كنند. البته افراد با سبك برخورد قاطعانه همان طوري كه براي باورها و احساسات خود ارزش قايلند، شكيبا بوده و به احساسات ديگران نيز بها مي‌دهند.قاطع بودن، بدين معناست كه بر احساس هراس خود چيره شويد و از حق خود دفاع كنيد؛ ولي حق و حقوق ديگران را نيز ضايع نكنيد. كساني كه قاطعيت ندارند، بيش‌تر جاها، نمي‌توانند احساسات خود را ابراز كنند؛ زيرا نگرانند كه ديگران در مقام مخالفت حرفي بزنند.
آن‌ها كه از طرد شدن مي‌ترسند؛ با انديشه‌هاي ديگران موافقت مي‌كنند و راه محافظه كاري مي‌پيمايند و از ابراز احساسات خود، خودداري مي‌كنند.روش قاطعانه به‌جاي رفتار انفعالي (در جايي كه شخص مي‌ترسد يا خجالت مي كشد كه افكار و احساسات خود را بيان كند) و رفتار پرخاشگرانه (كه در آن، به احساسات ديگران بهايي داده نمي‌شود) براي به حداقل رساندن احساس خشم و هراس در خصوص روابط، توصيه مي‌شود.
گام دوم: «نه» گفتن را بياموزيدهمواره، از ما خواسته مي‌شود كه به دوستان، افراد خانواده و همكارانمان كمك كنيم تا مسئوليت‌هايشان را انجام دهند.
در بيش‌تر جوامع، يك اصل اخلاقي وجود دارد كه به هنگام نياز بايد به يكديگر كمك كنيم؛ ولي به مرور زمان، حالتي ايجاد شده كه اشخاص، نيازهاي ديگران را بر نياز خود مقدم مي‌دارند و به اشتباه، پاسخ نه را بي‌ادبي قلمداد مي‌كنند و بر اين باورند كه با نه گفتن، ديگران را از خود مي‌رنجانند.
آموزش‌ اين مهارت، به اشخاص كمك مي‌كند تا بي‌آن‌‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ «نه» بگويند. اشخاص حق دارند بي‌آن‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ منفي بدهند.
توجه داشته باشيد كه مسايل ديگران در بسياري از موارد، از مسايل شما مهم تر نيستند. قرار نيست كه مسايل عالم را حل و فصل كنيد.
اگر خود، كارهايي داريد كه اجازه نمي‌دهد از ديگران كاري را بپذيريد، مؤدبانه از پذيرش پيشنهاد آن‌ها اجتناب كنيد. اجازه ندهيد حرف‌هاي ديگران در شما احساس گناه ايجاد كند.
گام سوم: از جمله‌هاي با فاعل «من» بهره بگيريدوقتي شخصيت‌هاي مستعد استرس را بررسي مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ناتواني در ابراز احساسات نزد اين اشخاص، امري عادي است.
مشاوران به اين افراد كمك مي‌كنند تا با گفتن جمله‌اي با فاعل«من»، به احساس آرامش برسند «من از‌… عصباني هستم…» «برداشت من اين است كه شما اشتباه مي‌كنيد.» اين مهارت‌ها در ضمن، به اشخاص مي‌آموزد كه خود انگيختگي بيش‌تري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيش‌تري بيان كنند.
همچنين به اشخاص امكان مي‌دهد كه احساسات خود را سركوب نكنند.
بهره‌گيري از فاعل «من» در جمله‌ها، اشخاص را تشويق مي‌كند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.
گام چهارم: از تماس چشمي بهره بگيريدارتباط‌هاي غير كلامي گاهي از كلام و سخن‌، باور پذيرترند. تحقيقات نشان داده است كه تاثير عناصر غير كلامي در رساندن پيام بيشتر از عناصر كلامي پيام مي‌باشد.
ديگران، نداشتن تماس چشمي در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت مي‌گذارند. برقراري تماس چشمي، بيش‌تر هنگام ابراز احساسات در برابر ديگران دشوار است كه علت را بايد در ترس از طرد شدن جستجو كرد.آموزش اظهار وجود، افزايش تماس چشمي هنگام ابراز احساسات، انديشه‌ها و نقطه‌ نظرها را نيز در بر مي‌گيرد. آموختن اين مهارت، با نگاه كردن ۱ تا ۲ ثانيه در چشمان طرف مقابل آغاز مي‌شود و زمان آن به تدريج به ۸ تا ۱۰ ثانيه مي‌رسد. در جريان اين آموزش، از اشخاص خواسته مي‌شود كه نگاهشان را به پايين و يا به بالا نيندازند.
گام پنجم: از زبان تن، قاطعانه بهره بگيريدلحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پيام دوگانه‌اي را به كسي كه با او در ارتباط هستيد، مخابره مي‌كند؛ به‌گونه‌اي كه طرف مقابل، پيام شما را نامطمئن يا غير صميمانه ارزيابي مي‌كند.
حالت بدن، يا پيام شما را تقويت و يا از قدرت آن مي‌كاهد. افزون بر تماس چشمي و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را درباره پيامي كه مخابره مي‌كنيد نشان مي‌دهند.
توصيه مي‌كنيم كه بدني راست و قائم داشته باشيد و وزن بدنتان را به طور يكسان روي دو پاي خود تقسيم كنيد. بهتر است مركز ثقل شما، روي پاهايتان باشد.
گام ششم: مخالفت همراه با آرامش را تمرين كنيدوقتي نقطه‌ نظرها و حقايق با آرامش بيان مي‌شوند، ديگران مخالفت را سالم ارزيابي كرده و زمينه مشاجره و بگومگو از بين مي رود.
در اين فضاي ارتباطي استرس جاي خود را به آرامش و صميميت مي دهد. براي بدست آوردن اين مهارت لازم است كه مدتي رفتارهاي خود را كنترل كرده و براي خود پاداش و تنبيه قرار دهيد.
اگر اين اقدام را انجام دهيد به تدريج خواهيد توانست با آرامش مخالفت خود را ابراز كنيد. و اين مهارت در ابراز وجود به شما بسيار كمك مي‌كند.
گام هفتم: به جاي واكنش نشان دادن، پاسخ بدهيدواكنش، نوعي بازتاب است كه طبيعتي غريزي دارد. بسياري از رفتارهاي حيوانات، واكنشي مي‌باشد. اما در خصوص انسانها، اقدام براساس واكنش، مي‌تواند موجب پشيماني شود؛ زيرا اين قبيل اقدامات تأمل و انديشه‌اي در وراي آنها نمي‌باشد. ولي پاسخ، برنامه‌اي حساب شده براي يك موقعيت خاص است.
پاسخ دادن به يك موقعيت، به معناي تأمل در واكنش اوليه و آن‌گاه، ارائه يك پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخي، ناگزير، كافي و شايسته نيست؛ اما وقتي اين مهارت را تمرين مي‌كنيد، به شما كمك مي‌كند تا به تدريج پاسخ‌هايتان را بهتر كنيد.اين هفت گام به شما كمك مي‌كند تا بتوانيد مهارت اظهار وجود را در خود پرورش داده و آن را تقويت كنيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵موفق باشيد
چگونه از وابستگي عاطفي به همسر رها شويم؟در مقاله اختلال شخصيت وابسته ويژگي‌هاي فرد دچار اين اختلال را برشمرديم. در اين مقاله قصد داريم ويژگي‌هاي يك الگوي رابطه وابسته را شرح دهيم.
وابستگي عاطفي به همسر امري يك‌سويه نمي‌باشد، زيرا در اينصورت وابستگي ادامه پيدا نمي‌كند.
وابستگي عاطفي به همسر بازي‌اي دوطرفه است و تا زماني ادامه دارد كه هردوطرف بازي را ادامه دهند و زماني كه يك نفر از بازي خارج شود، اين نوع رابطه عاطفي پايان مي يابد.
رابطه عاطفي وابسته را مي‌توان بين يك زوج وابسته، دو دوست، يك خواهر و برادر و حتي دو نفر كه از يكديگر مراقبت مي‌كنند نيز مشاهده كرد (همانند وابستگي عاطفي مادر و دختر، مادر و پسر، پدر و دختر).
رابطه از نوع وابستگي را مي‌توان بين زني كه از شوهر الكلي‌اش حمايت مي‌كند و مدام در پي ترك دادن او است، بدون آنكه طرف مقابل انگيزه‌اي براي اين كار داشته باشد، مادري كه براي كارهاي زشت فرزندش همواره توجيه مي‌آورد و پدري كه پسرش را از مواجه شدن با نتايج رفتار مجرمانه‌اش محافظت مي‌كند، مشاهده كرد. رابطه وابستگي بين انسان و مواد مخدر يا الكل نيز اتفاق مي‌افتد.
رابطه با الگوي وابستگي نوعي اعتياد است كه در آن فرد به‌جاي وابستگي به يك ماده، به يك الگوي ارتباطي خاص اعتياد پيدا مي‌كند.
پروفسور جاناتان بكر، استاد دانشگاه نشويل در تنسي، رابطه عاطفي به همسر (مي‌توانيد ديگري بخوانيد) را رابطه‌اي تعريف مي‌كند كه دو نفر به‌طور عميقي در يكديگر تنيده شده‌اند و بدون حضور يكديگر توان انجام وظايف خود را ندارند. خلق، شادي و غم، موفقيت و حتي هويت آنها تنها با وجود ديگري تعريف مي‌شود. به‌عبارتي، فرد بدون وجود ديگري احساس بي‌هويتي مي‌كند.
در اين نوع رابطه عاطفي، معمولاً يك فرد نقش غيرفعال و مطيع را بازي مي‌كند و ديگري نقش كنترلگر و تصميم‌گيرنده در همه امور را دارد.
يك طرف رابطه تنها وظيفه جلب رضايت طرف ديگر را دارد و تمام فكر و انرژي او صرف خوشحال كردن طرف مقابل مي‌شود و يك طرف تنها نقش گيرنده پاداش را دارد و بدون آنكه براي رابطه كاري انجام دهد، از اين رابطه متمتع شده و براي همه امور مهم زندگي تنها بر اساس رضايت خود تصميم مي‌گيرد و گاهاً در بعضي روابط از طرف مقابل به‌صورت عاطفي، مالي و فيزيكي سوءاستفاده مي‌كند.
نشانه ديگر وابستگي عاطفي به همسر يا بردگي عاطفي، توان‌زدايي از فرد است.
در اين حالت، يك طرف رابطه كه همان فرد مطيع است، تلاش دارد تا براي كاهش تنش و ادامه رابطه از مشكلات همسر چشم‌پوشي كند، دلايل ناموجه او را موجه بداند، دائماً شانس مجدد به او بدهد، به تنهايي سعي كند مشكل را برطرف كند در حاليكه همسر هيچ اقدامي در جهت بر طرف شدن مشكل نمي‌كند، زيرا اصولاً او مشكلي نمي‌بيند زيرا اين نيازها و خواسته‌هاي او نيست كه زير سوال رفته است.
شارون ويگ شيدر كروز ۸ نشانه براي وابستگي عاطفي به همسر (ديگري) و بردگي عاطفي نام مي‌برد:
* در درون رابطه عاطفي قدرت تصميم‌گيري نداريد.* احساسات خودتان را درك نمي‌كنيد و تشخيص نمي‌دهيد.* در رابطه خود نمي‌توانيد ارتباط برقرار كنيد (دلهره داريد چيزي بگوييد يا حرفي بزنيد كه فرد مقابل را از دست بدهيد).* براي احساس ارزشمندي خودتان به تأييد ديگري بسيار اهميت مي‌دهيد.* به خود اعتماد نداريد و عزت نفستان اندك است.* ترس از ترك شدن داريد و فكرتان مداوماً درگير تأييد شدن از سوي ديگري است.* وابستگي ناسالمي به رابطه داريد و براي نگهداري آن هزينه زيادي مي‌پردازيد. براي رضايت طرف مقابل به‌صورت يك جانبه حاضر به ايثارگري بسيار و دائم هستيد.* خودتان را به‌طور اغراق‌آميزي مسئول رفتارهاي ديگري مي‌دانيد (حتماً من خيلي به او نرسيدم كه با زن ديگري دوست شده است).
از خودتان بپرسيد آيا بدون وجود همسر يا شريك عاطفي خود در زندگي‌تان به‌سختي احساس شادي و رضايت مي‌كنيد؟
آيا با وجود مشكلات رفتاري و اخلاقي كه از همسرتان و يا شريك زندگي خود مي‌بينيد، همچنان در رابطه با او باقي مانده‌ايد؟
آيا براي حمايت از همسر خود از سلامت جان، ذهن و روان خود هزينه مي‌كنيد؟ آيا مدام نگران از دست دادن او هستيد؟
آيا نسبت به رابطه خود بيشتر احساس اضطراب داريد تا حس شادي، اطمينان و امنيت؟ آيا وقت زيادي را صرف تغيير دادن همسرتان مي‌كنيد؟
آيا تمام روابط اجتماعي خود را محدود كرده‌ايد تا به نيازهاي همسرتان بيشتر رسيدگي كنيد؟ آيا زماني كه او در كنار شما نيست، احساس اضطراب و ناراحتي مي‌كنيد و فكر مي‌كنيد بدون او نمي‌توانيد زندگي كنيد؟ آيا در تصورتان، او داراي قدرت و توانايي بسياري است؟
آيا او را مسئول شادي و غم، امنيت و ارزشمندي خود مي‌دانيد؟ آيا براي آنكه احساس دوست داشته شدن كنيد، همسرتان بايد ليستي از كارهاي مورد انتظارتان را انجام دهد؟
آيا همواره نگران نظر و تأييد او هستيد؟ آيا او شما را تحقير مي‌كند؟ آيا گفتن نيازها و خواسته‌هايتان به همسرتان و يا شريك عاطفي‌تان برايتان دشوار است؟ در صورتي كه پاسخ شما به اين سوالات بلي است، پس شما وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي خود داريد.
مقاله مرتبط: اختلال شخصيت وابسته
درمان وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي۱. اولين مرحله در درمان وابستگي عاطفي به همسر يا شريك عاطفي، آگاهي و شناخت وابستگي خود و جنبه‌هاي متفاوت آن در زندگي‌مان است.
بايد نسبت به رفتارهاي وابسته‌گونه خود شناخت پيدا كنيم تا همه جا آنها را تشخيص دهيم. بايستي دست از توجيه و منطقي جلوه دادن رفتارهاي خود بكشيم.
شناخت افكار، رفتارها و احساسات ناشي از روابط وابسته‌گونه باعث مي‌شود كم‌كم خود را از آنها جدا كنيم و تلاش كنيم واكنش‌هاي ديگري غير از آنچه تا به حال انجام مي‌داديم، انجام دهيم.
پس لازم است بعد از مطالعه اين مقاله، كاغذ و قلمي در دست بگيريد و رفتارها، افكار و احساسات منبعث از رابطه وابستگي در خود را پيدا كنيد. نفس پيدا كردن اين واكنش‌ها، به شما قدرت مقابله با آنها را مي‌دهد.
۲. با باورهاي غلط خود (درباره عشق) مقابله كنيد: يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود افراد در وضعيت وابستگي باقي بمانند، شناخت‌هاي نادرست آنها از مفهوم وابستگي است.
بسياري از اوقات ما نيازمندي خود به ديگري، اطاعت از او، ترس از دست دادن او و … را به حساب عشق خود مي‌گذاريم و اين امر باعث مي‌شود نه تنها از اين وضعيت احساس انزجار نكنيم، بلكه آن را براي خود تبديل به مايه افتخار مي‌كنيم.
بايد تعريف سريال‌هاي تلويزيوني و كتاب‌هاي عاشقانه را از عشق فراموش كنيد. آنچه آنجا از عشق نشان داده مي‌شود، در واقع يك وابستگي اعتيادگونه است و نه عشق.
باورهاي غلط ديگري كه باعث وابستگي مي‌شود، شروط غلطي است كه ذهن ما براي خوشحال زندگي كردن قائل است.
به‌طور مثال، ممكن است ذهن شما باوري داشته باشد بر اين مبنا كه تنها با حضور و وجود ديگري مي‌توان خوشحال بود.
باورهاي غلط و مطلق خود را شناسايي كنيد و آگاه شويد كه ذهن شما براي خوشحالي و رضايت به چه شروطي وابسته است تا بدين طريق ذهن خود را آزاد كنيد.
ممكن است باور ذهن شما آن باشد كه تنها با داشتن يك زندگي عاشقانه مي‌توان خوشحال زندگي كرد و بدون يك رابطه عاشقانه، شما زنده نمي‌مانيد.
حتماً بايد كسي شما را دوست داشته باشد تا احساس ارزش كنيد. اين باورهاي غلط باعث مي‌شود همواره نگران از دست دادن رابطه خود باشيد، زيرا از دست دادن رابطه براي شما به معناي يك فاجعه، غم بزرگ و جبران ناپذير و تنهايي شديد خواهد بود.
شرط‌هاي ذهن خود را براي خوشحال زندگي كردن شناسايي كنيد تا وابسته به هيچ شرط خارجي نباشيد و از قيد آنها رها شويد.
به اين ترتيب براي خوشحالي تنها به خود وابسته خواهيد بود. كودكي را در نظر بگيريد كه رسيدن به بستني را تنها شرط خود براي آرام شدن و جيغ نزدن در نظر مي‌گيرد، در حاليكه شما مي‌دانيد كه كودك بدون بستني و از طرق ديگري نيز مي‌تواند شاد باشد.
بسياري از اوقات ما نيز كودكانه عمل مي‌كنيم و براي شادي، خود را تنها به يك راه‌حل وابسته مي‌كنيم.
محل تمركز خود را عوض كنيديك راه براي رهايي از وابستگي عاطفي به همسر آن است كه به‌خود تمركز كنيد. توجه خود را به حيطه‌هاي مختلف زندگي خود معطوف كنيد. ورزش كنيد. با دوستان خود بيشتر ملاقات كنيد. خود را درگير شغل و فعاليت‌هاي ديگر زندگي كنيد. به جنبه‌هاي ديگر زندگي خود بها بدهيد و خود را متعهد به پيشرفت در ساير حوزه‌هاي زندگي كنيد. به‌ياد بياوريد كه پيشتر چه فعاليت‌هايي احساس لذت و شادي در شما ايجاد مي‌كرد، پس به آنها بپردازيد. به اندازه كافي براي خود وقت صرف كنيد.
۴. ارتباطات خانوادگي و دوستانه ديگر خود را گسترش دهيد: هنگام وابستگي عاطفي به همسر، تمام وقت و انرژي خود را مصروف او مي‌كنيد. اين امر باعث مي‌گردد تا در انزوا قرار بگيريد، از ديگران جدا بيفتيد و ارتباطات عاطفي و اجتماعي ديگر شما قطع شود و همه روابطتان معطوف همسر شود. اين مساله به وابستگي هر چه بيشتر شما منجر مي‌شود. ارتباطات قديمي خود را مجدداً احيا كنيد. به دوستانتان تلفن و ايميل بزنيد. روابط اجتماعي جديدي ايجاد كنيد.
۵. كارها و فعاليت‌هايي كه پيشتر از انجام آن لذت مي‌برديد را مجدداً شروع كنيد: پس از قرار گرفتن در رابطه عاطفي وابسته، فرد در طول زمان تنها به فعاليت‌هايي مي‌پردازد كه مطلوب همسر يا شريك زندگي خود است و در نتيجه از فعاليت‌هايي كه از آن لذت مي‌برده است و يا در آن استعداد و مهارت داشته است دست مي‌كشد. براي رهايي از وابستگي عاطفي به همسر شما بايد مجدداً فعاليت‌هايي را كه در گذشته از آنها لذت مي‌برديد و احساس قدرت و توانايي در آنها مي‌كرديد را شروع كنيد.
۶. تلاش كنيد براي شاد بودن و احساس خوب كردن به ديگري وابسته نباشيد: اين كار نيازمند يادگيري و تمرين است. در هنگام برخورد به يك مشكل به‌خود بگوييد: اگرچه در كنار او بودن و به او گفتن ممكن است حال من را بهتر كند، ولي من بايد راه ديگري غير از اين بيابم.
من بايد ياد بگيرم تا بتوانم به خودم براي آرام شدن تكيه كنم و سريعاً مانند هميشه سراغ ديگري نروم. براي مثال، زماني كه احساس تنهايي يا اضطراب مي‌كنيد، به‌جاي تكيه كردن بر او ياد بگيريد راه‌هاي ديگري را براي حل كردن اين احساسات تجربه كنيد.
در غير اين صورت زماني كه احساس تنهايي مي‌كنيد و به او پيام مي‌دهيد و پاسخي دريافت نمي‌كنيد، اصرار بر دادن پيام‌هاي بعدي و وادار كردن او به پاسخ مي‌كنيد. به‌جاي آنكه براي آرام شدن به او وابسته باشيد، مي‌توانيد به‌طرق ديگري خود را آرام كرده و نياز خود را بر طرف كنيد.
۷. به نيازهاي عاطفي و رواني خود بيشتر توجه كنيد: براي اين كار مي‌توانيد متوجه نيازهاي خود باشيد و شادي خود را در اولويت قرار دهيد. سعي كنيد از اوقات تنهايي خود لذت ببريد. رفتارهاي خودآسيب‌زننده گذشته‌تان را با رفتارهاي مبتني بر خوددوستي جايگزين كنيد.
به‌طور مداوم كارهاي انگيزه‌بخش انجام دهيد. بخش‌ها و احساسات آسيب‌پذير وجود خودتان را بپذيريد.
تجربه كنيد كه چه چيزهايي را دوست داريد، از چه لذت مي‌بريد، علاقه داريد روز خود را چگونه بگذرانيد، دوست داريد در انتهاي زندگي به‌خود بگوييد كه دوست داشتيد چه كارهايي انجام دهيد.
پاسخ به اين سوال‌ها كمك مي‌كند تا بيشتر خودتان را بشناسيد.
شخصي كه احساسات و نيازهاي خود را بهتر مي‌شناسد، زماني كه با چيزي موافق نيست به‌راحتي نه مي‌گويد؛ زيرا علايق و نيازهاي او در علايق و نيازهاي ديگري گره نخورده است.
۸. عزت نفس خود را افزايش دهيد: وابستگي عاطفي به همسر معمولاً از كمبود عزت نفس ناشي مي‌شود. من، برنامه‌هايم، نيازها و خواسته‌هايم آنقدر مهم نمي‌باشند تا بر روي خودم تمركز كنم، پس بر روي ديگري متمركز مي‌شوم. براي مطالعه بيشتر به مقاله رشد و افزايش عزت نفس مراجعه كنيد.
۹. براي روابط خود با ديگري چارچوب و حد و مرز تعيين كنيد: روشن و قاطع چيزهايي كه براي شما مهم هستند را روشن كنيد و بر سر آنها محكم بايستيد.
در ابتدا لازم است حد و مرزهايتان را براي خودتان مشخص كنيد، كجا محدوديت قائل هستيد و كجا نه، و سپس آن را به ديگران اعلام كنيد. به‌طور مثال، وفاداري همسر براي شما مهم است و جزء اصول و چارچوب شماست. شما نمي‌توانيد در اين مورد مماشات به‌خرج دهيد.
نياز خود را قاطعانه بيان كنيد و از همسر خود بخواهيد به حد و مرز شما احترام بگذارد. او نمي‌بايست هر رفتاري با شما داشته باشد، همچنانكه شما نيز نبايد حد و مرز او را زير پا بگذاريد.
اگر همسر شما پرخاشگرانه با شما برخورد مي‌كند و شما را مي‌زند و شما همچنان در رابطه مانده‌ايد، در ابتدا بايد بدانيد كه شما در يك رابطه وابسته قرار داريد. براي همسرتان مشخص كنيد كه اين رفتار او را نمي‌پذيريد و در صورت تكرار، عواقب آن را به او يادآوري كنيد.
و در نهايت، بر روي چارچوب خود قاطعانه بايستيد. بدانيد كه هيچ رشدي بدون هزينه حاصل نمي‌شود. پس سختي آن را قبول كنيد، زيرا مطمئناً همسر شما به‌راحتي دست از عمل خود بر نخواهد داشت.
اگر شما، خود، به حد و مرز خود احترام قائل نباشيد و حاضر به پرداخت هزينه براي آن نباشيد، او نيز به حد و مرز شما احترام نخواهد گذاشت. باز هم تكرار مي‌كنم؛ شما در مسير سختي گام برداشته‌ايد.
ولكن در پس اين سختي، رشد وجود دارد. استقلال و آزادي را كسي به شما تقديم نخواهد كرد، پس براي آن بايد امنيت موقت خود را فدا كنيد تا به آزادي و امنيت دروني و دائمي برسيد.
معناي ديگر تعيين حد و مرز آن است كه بين افكار، احساسات و رفتار خود و ديگري تمايز قائل شويم. نبايد مسئوليت رفتار، افكار و احساسات ديگري را به‌عهده بگيريم، ما تنها مسئول رفتارهاي خود هستيم.
اگر عمل درست ما باعث ناراحتي ديگري مي‌شود، نبايد خود را مسئول ناراحتي او بدانيم، و بايد به عمل درست خود بدون ترديد و قاطعانه ادامه دهيم. اگر همسر شما بدون برنامه‌ريزي خرج مي‌كند، بايد حساب بانكي خود را از او جدا كنيد تا خودش با عواقب كارش مواجه شود. شما نبايد مسئوليت اعمال او را بپذيريد.
۱۰. كمك حرفه‌اي بگيريد: گاهي به تنهايي نمي‌توان از وابستگي عاطفي به همسر رها شد. با يك مشاور صحبت كنيد. كمك حرفه‌اي به شما باعث مي‌شود به نقاط قدرت و قوت خود آشنا شده و انگيزه كافي براي تغيير را در خود بيابيد.
با كمك مشاور مي‌توانيد به كودكي خود برگرديد و دلايل وابستگي عاطفي به همسر را در آنجا بيابيد. احساس عجز، ناتواني، شرم و حقارت خود در كودكي را مجدداً تجربه كرده و اينبار آن تجربيات را با قدرت بزرگسالي خود تغيير داده و از آنها رها شويد.
برگشت به دوران كودكي به شما اجازه مي‌دهد تا صادقانه تاثيرات آن دوران را بر سبك رفتار خود درك كنيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸موفق باشيد
اگر مي خواهيد زندگي تان تغيير كند بايد طرز فكرتان را تغيير دهيد.«همين امروز طرزتفكرتان را عوض كنيد.»
البته در كلام خيلي ساده است: «طرز تفكرت را عوض كن تا زندگي ات تغيير كند.» ولي چطور مي توان اين كار را انجام داد وقتي نمي دانيم بايد چه كار كنيم؟ و مهم تر از همه اگر تغيير دادن طرزتفكر تا اين حد آسان است، چرا خيلي از افراد اين كار را انجام نمي دهند؟ مخصوصا اگر بتوانند با اين كار موفق تر باشند و بيشتر از زندگي لذت ببرند؟
جواب اين سوال ها را نمي دانيم ولي مي دانيم كه تغيير دادن طرز تفكر آسان نيست اما ممكن است. همه آنچه شما نياز داريد اين است كه محكم و استوار اين تكنيك ها را به كار ببريد؛ البته اگر از ته دل مي خواهيد موفق باشيد.
۱) همان طور فكر كنيد كه دوست داريد باشيد. اگر در دنياي ذهنتان خود را آدم خوشحال يا موفقي ندانيد كه مي تواند از زندگي لذت ببرد، خيلي سخت مي توانيد در دنياي واقعي چنين آدمي باشيد. پس پيش از هر كار در روياهايتان هم خود را فردي خوشحال، موفق و روبه رشد تصور كنيد.
۲) لبخند بزنيد. نتايج تحقيقات نشان داده است لبخند زدن هم اثر جسمي دارد و هم اثر رواني. پس يك لبخند روي لبانتان بنشانيد و در مسير تغيير طرزتفكر قدم بگذاريد. در ابتدا، اين كار فقط يك عمل فيزيكي بدون روح است اما كم كم جزو صورت شما مي شود.
۳) خودتان را غرق مطالعه و موسيقي كنيد. كتاب ها، مقاله ها و مجله هايي بخوانيد كه به شما كمك كنند بتوانيد افكارتان را تغيير و دركتان را افزايش دهيد. فيلم ببينيد يا به موسيقي هايي گوش كنيد كه براي شما الهام بخش باشند و براي تغيير تشويقتان كنند.
۴) كردارتان را تغيير دهيد. وقتي كارهايتان را به همان شيوه قديمي انجام مي دهيد، نمي توانيد در افكارتان تغييري به وجود آوريد. كارها را به شيوه اي متفاوت انجام دهيد تا بتوانيد متفاوت بينديشيد.
۵) محيط تان را تغيير دهيد. محيط اطرافتان را با توجه به طرزتفكر مورد علاقه تان بسازيد. فضايي را خلق كنيد كه شما را به سمت تغيير سوق دهد. يك گلدان به اتاقتان اضافه كنيد، رنگ ديوارها را تغيير دهيد، يك كتابخانه يا ميز كوچك براي خودتان بخريد.
۶) از موفق ها تقليد كنيد. از تجربه و نظرهاي كساني كه عاشق طرزتفكرشان هستيد و آرزو داريد مثل آنها باشيد، استفاده كنيد. اگر زنده هستند كه اين كار بسيار ساده است و اگر در قيد حيات نيستند مي توانيد از آثارشان بهره بگيريد.
۷) به ديگران كمك كنيد (و به خودتان هم) يكي از سريع ترين راه هايي كه مي تواند طرزتفكر شما را عوض كند، اين است كه به ديگران توجه و به آنها كمك كنيد. مواظب باشيد از آن طرف بام نيفتيد يعني نه غرق در خودتان شويد و نه شيفته و دلباخته ديگران.
۸) كمي از دوستانتان كمك بگيريد. ديگران را از تصميمتان باخبر كنيد و از آنها كمك بخواهيد و نظراتشان را بشنويد. هر چقدر كمك ديگران را بيشتر احساس كنيد، بيشتر به موفقيت نزديك مي شويد.
۹) حرفه اي شويد. اگر دلتان مي خواهد به فردي بزرگ تبديل شويد به مشاوره و نصيحت افراد بزرگ گوش دهيد. انسان هاي حرفه اي در مدت زمان كوتاهي مي توانند بهترين راه حل ها و نظرات و عقايد جديد را در اختيار شما بگذارند. البته به شرطي كه واقعا در كار خود خبره باشند و فقط اسم و رسم بي پايه و پنهان به هم نزده باشند.
۱۰) صبور باشيد. آگاه باشيد كه بيشترين تغييرات در مدت زماني طولاني و به آرامي صورت مي گيرند به شرط اينكه تكرار شوند. پس اگر فورا در مسير موفقيت نتيجه نگرفتيد، تعجب نكنيد و مهم تر اينكه تسليم نشويد. كارتان را ادامه دهيد و مطمئن باشيد جواب مي گيريد.
● چطور راه تغيير را ادامه دهيم؟
گاهي بعد از اينكه نگرش مان را تغيير داديم و به سوي هدفي تازه رفتيم، نمي دانيم چگونه بايد راهمان را بدون خستگي و درنگ ادامه دهيم؟ اين نكته ها دست شما را براي طي بقيه مسير تغيير مي گيرد.
۱) با واقعيت روبرو شويد. ممكن است مانعي كه در مسير رسيدن به هدف از سرعت شما مي كاهد، خودتان باشيد.
وقتي در راه رسيدن به هدفتان به مشكل هايي برمي خوريد، اول از همه به دقت بررسي كنيد آيا منشاء مشكل خودتان هستيد يا خير؟
۲) شما هركاري كه بخواهيد، مي توانيد انجام دهيد اگرچه شايد نتوانيد همه كارهايي را كه دوست داريد، انجام دهيد. بيشتر اوقات براي رسيدن به هدف چند كار را با هم انجام مي دهيد ولي حتي با وجود تلاش زياد، در آخر به كمترين نتيجه مي رسيد. بايد بدانيد توجه و تمركز روي ۱ يا حداكثر ۲ پروژه در يك زمان، شانس شما را براي رسيدن به نتيجه مطلوب افزايش خواهد داد.
۳) براي اينكه تصوير واضحي از نتيجه كار داشته باشيد، تمركز كنيد. اول اينكه روي پروژه هايي كه برعهده گرفته ايد، كاملا تمركز داشته باشيد تا بتوانيد تشخيص دهيد واقعا چه كارهايي بايد انجام گيرد. برنامه اي گام به گام براي كارهايي كه بايد در زمان هاي مشخص انجام دهيد، بنويسيد.
۴) آنچه روي كاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن شماست، خيال! بيشتر افراد علاقه اي به نوشتن برنامه هايشان روي كاغذ ندارند. نوشتن برنامه روي كاغذ اولين قدم براي حركت رو به جلوست. خيلي ها بدون برنامه پروژه هايشان را شروع مي كنند ولي خيلي زود گيج مي شوند زيرا مشكلات فرعي زيادي سر راهشان به وجود مي آيد.
۵) حركت، به اين معني نيست كه پيشرفت كرده ايد. بعضي از افراد با اينكه به سختي كار مي كنند، به هدفشان نزديك تر نمي شوند. اين يكي از نتايج بي برنامگي است. براي پيشروي بايد فعاليت هاي مناسبي در زمان هاي مناسب انجام دهيد.
۶) انتخاب نكردن، يك انتخاب است. زياد فكركردن درباره آنچه انتخاب مي كنيم، مانع ديگري است كه ما خودمان سر راهمان قرار مي دهيم و باعث ركودمان مي شود. «من مي توانم A، B يا C را انجام دهم ولي بهتر است بيشتر فكر كنم» و شروع مي كنيم به ارزيابي كردن… ولي در واقع هيچ وقت نمي توانيم تصميم بگيريم و كاري كه انجام مي دهيم، در حقيقت تصميم مي گيريم هيچ كاري نكنيم؟ ولي اگر كاري نكنيد به چيزي نمي رسيد.
۷) روي آنچه به نتيجه مي رسد، تمركز كنيد. خيلي از افراد در پيداكردن راه هايي كه به نتيجه نمي رسند، استادند و به همين دليل هيچ تلاشي هم نمي كنند. انرژي منفي را در خود انباشته نكنيد. انرژي هاي مثبتتان را افزايش دهيد و روي چيزهايي تمركز كنيد كه به درد شما مي خورند و به نتيجه مي رسند.
۸) اگر اقدامي به نتيجه نمي رسد، متوقفش كنيد. يك اقدام احمقانه: «كاري را بارها و بارها با يك شيوه انجام دهيد و انتظار داشته باشيد كه به نتيجه اي متفاوت برسيد.»
خيلي ها به دليل غرور، لجاجت يا تعصب، شيوه اي را تكرار مي كنند كه به نتيجه نمي رسد. شعاري جديد براي خود انتخاب كنيد و ديگر كارتان را به شيوه قبلي انجام ندهيد. وقتي روش هايي موثر نيستند انجام دادنشان را متوقف كنيد.
۹) وقتي نمي دانيد، كمك بخواهيد. ما نمي توانيم همه چيز را بدانيم. نمي توانيم همه مشكلات را حل كنيم. وقتي به مشكلي برمي خوريد، از ديگران كمك بخواهيد. از يك تاجر، مشاور، وكيل يا مربي مشاوره بگيريد.
۱۰) اگر كاري شما را خوشحال نمي كند، انجامش ندهيد. براي اينكه به هدفتان برسيد، بايد سختي هايي را بپذيريد و ممكن است هر لحظه نتوانيد از كارتان لذت ببريد ولي در كل بايد كارتان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشيد.در اين مورد ميتونيد با متخصصين كانون مشاوران ايران، مشاوره تلفني/تخصصي داشته باشيد۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸موفق باشيد
رهايي از وابستگي در رابطه اشتباهآيا تا به حال خود را بيش از حد به چيزي ،‌ شخصي يا جايي وابسته ديده‌ايد؟
اينكه به شخص يا چيزي آنقدر وابسته باشيم كه ترك كردن آن برايمان امكان‌پذير نباشد يا حتي فكر كردن به كنار گذاشتنش در ما ايجاد وحشت و هراس به وجود آورد؟اما به راستي چيست كه ما را اسير مي‌كند؟ چرا بايد به رغم تمام شايستگي‌ها و ارزشمندي‌هايي كه در وجود خودمان است به شخص يا چيز ديگري رو بياوريم و بدون او احساس حقارت ،‌ كمبود و نوميدي كنيم؟ چرا وقتي ميخواهيم از يك رابطه سرشار از وابستگي‌ بيرون بياييم با دشواري‌هاي فراواني روبه‌رو مي‌شويم؟اگر دقيق‌تر نگاه كنيم مي‌بينيم در يك رابطه سرشار از وابستگي‌ آنچه بيش از هرچيز نمود دارد اين است كه معمولا ما طوري به طرف مقابل وابسته ميشويم كه يك شخص معتاد به موادمخدر اما آيا هرگونه رابطه‌اي را مي‌توان نوعي اعتياد ناميد؟ چرا اسمش را عشق ، دوست داشتن زياد يا احساس تعهد نگذاريم؟!اغلب اوقات در يك رابطه اعتيادي ، عشق و تعهد فراواني وجود دارد اما براي آنكه عشق و تعهدي وجود داشته باشد بايد كسي بتواند ديگري را آزادانه انتخاب كند ولي يكي از نشانه‌هاي اعتياد در اين است كه اغلب ميلي اضطرارآميز در كار است كه آزادي و حق انتخاب رامحدود ميكند؛ يعني قدرت انتخاب و تصميم‌گيري را از شخص ميگيرد ، حال آنكه در يك ارتباط سالم ناشي از عشق ما حق انتخاب داريم و با استفاده از قدرت تفكر و تعقل خود مي‌توانيم تصميم درست بگيريم.اما در يك رابطه غلط توام با وابستگي بيش از حد ، وقتي خود شخص مي‌داند ادامه ارتباط به نفع او نيست بازهم ادامه مي‌دهد زيرا احساس مي‌كند بايد اين شخص را حفظ كند و به او وابسته باقي بماند حتي اگر اين رابطه برايش مخرب باشد.بنابراين اولين نشانه وجود يك رابطه مخرب ناشي از وابستگي خصوصيت اضطرار گونه آن است ، نشانه بعدي وحشتي است كه در شخص وجود دارد مبادا اينكه طرف مقابل او را تنها بگذارد يا به او دسترسي نداشته باشد.افراد معتاد اگر ندانند مواد مخدر خود را چگونه تهيه كنند وحشت‌زده ميشوند يا سيگاري‌ها وقتي در جايي قرار مي‌گيرند كه آنجا كشيدن سيگار ممنوع است ناراحت مي‌شوند ، همچنين افرادي هم كه در يك رابطه غلط اعتياد گونه قرار مي‌گيرند از فكر اينكه اين رابطه قطع شود احساس وحشت مي‌كنند.نشانه بعدي يك رابطه اشتباه اين است كه بعد از قطع ارتباط احساسي از پيروزي و آزادي به شخص دست مي‌دهد.در واقع خواه كسي به ماده‌اي مخدر معتاد باشد يا به يك شخص ، اساس تمام اين واكنش‌ها شباهت فراواني به يكديگر دارند و آن اين است كه همه اين افراد احساس كامل نبودن و پوچي مي‌كنند و اغلب نااميد و اندوهگينند.
نوع ارتباط : به احتمال زياد در هر رابطه عاطفي عضوي از اعتياد وجود دارد و اين به خودي خود چيز بدي نيست و برعكس مي‌تواند رابطه را مستحكم‌تر هم بكند زيرا هيچ‌كس آنقدر كامل و قوي نيست كه نيازي به ارتباط با شخص ديگري نداشته باشد اما يكي از نشانه‌هاي رابطه خوب اين است كه ما را با بهترين شرايط خود در تماس نگه ‌مي‌دارد.آنچه سبب مي‌شود رابطه‌اي شكلي اعتيادگونه به خود بگيرد اين است كه احتياج

برچسب ها مشاوره، ازدواج ,
بازدید : 599
11 زمان : 1399:2

به چه صورت با داشتن برنامه ريزي ضمير ناخودآگاه.و تجسم كردن خلاق همسر آينده خود را بتوانيم به جذب كردن آن بپردازيم؟ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه روش جذب همسر مناسبچند روش براي جذب كردن همسر مناسب وجود دارد .


براي جذب كردن جفت روحي خود كه موارد زير مي باشد:
نكته اولي كه در جذب كردن همسر آينده به كار مي رود.
آماده بودن رواني بطور ذهني .ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه
يك دل بودن براي تمركز فكري كه داراي قدرت است .و براي ارسال كردن اشعات ذهني پايدار به جهان هستي براي احتياج شما مي باشد.فرمول ذهني جذب همسربراي آشكار شدن اين مسئله اين نكته داراي اهميت مي باشد.
جذب كردن همسرم بايد بر اساس فرمول ذهني در جهان هستي باشد.
كه براي دريافت كردن نيازهاي خود به عمل كردن بپردازيد.
اگر تمايل نداريد ازدواج تصادفي دارا باشيد .ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه
تنها فردي كه تجسم و در ذهن خود ترسيم كرده ايد به صورت دقيق در زندگي خود وارد كنيد.
مطالب و مقالات سايت ” مشاوره خانواده” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناسان تهيه و پشتيباني شده است.
اول قدم ترسيم كردن همسر مناسب و يك دل شدن ذهني شما.در دو بعد ضمير هوشيار و ضمير نا هوشيار داراي قدرت مي باشد.كه بايد به رعايت كردن آن پرداخته شود.

منبع: مشاوره خانواده | مشاوره تلفني آنلاين حضوري | آدرس مشاور خانواده - ازدواج از طريق ضمير ناخودآگاه

بازدید : 622
11 زمان : 1399:2

مادران اينترنتي :از شروع آمدن فضاي مجازي به زندگي انسان ها علي رغم فايده هاي مفيد آن
نگراني هايي را در خانواده ها ايجاد كرده است.


زنان و مادران اينترنتيدر جوامع امروزي يكي از بزرگترين مسائل اجتماعي كه به آن مبتلا شده اند ضعف ريشه خانواده است ،
به خاطر جديد بودن و خصوصيات خاص اين پديده و نبود اطلاعات كافي در شناخت اين فضا و عملكرد
آن وجود ندارد.سلامت خانواده از اهميت زيادي برخوردار مي باشد ، يكي از وظايف مهم و اساسي
خانواده از جمله : آماده كردن فرزندان براي قبول مسئوليت هاي اجتماعي مي باشد.
اگر اين وظايف به خوبي توسط والدين اجرانشود تاثير منفي در فرزند دارد
كه مركز مشاوره خوب راه حل مناسبي است.
نقش مادران در تربيت مهم ترين تكليف مادر در محيط خانه و اجتماع نقش تربيت فرزند مي باشد. كودك آداب و رسوم اجتماعي
و طرز رفتار با ديگران را از طريق مادر ياد مي گيرد.
با اهميت ترين در مسئله اعتياد فرزند به فضاي مجازي نقش مادر است ، مادراني كه به اينترنت معتاد
شده اند باعث اعتياد فرزندان خود به اين تكنولوژي مي شوند. استفاده دائم و مكرر از اين برنامه مجازي
موجب مي شود از محبت كردن به فرزند و همسر دور شود رابطه ي سرد و خشكي بين فرزند و مادر
به وجود مي آيد و فرزندان هم با الگو پذيري از مادران به اينترنت رجوع مي كنند.

منبع: مركز مشاوره ستاره ايرانيان : مركز مشاوره خانواده - ازدواج اينترنتي

بازدید : 614
11 زمان : 1399:2


ازدواج ؛ قبل از 30 سالگي ​
بايد به اين نكته توجه داشت كه يك‌سري امكانات و شرايط حداقلي براي تشكيل زندگي مشترك بايد مهيا شود تا شناخت درست در زندگي مشترك شكل گيرد و از اين شناخت به نحو احسن بتوان به شناخت درست و كافي براي تشكيل ازدواج دست يافت.


خانواده‌هاي ايراني بايد فرصت شناخت را براي فرزندان خود مهيا ‌كنند و با اطمينان نسبت به فرد مقابل اجازه ايجاد شناخت مناسب را در بين افراد دهند. براي تشكيل زندگي مشترك بايد شرايط و امكانات زندگي فرد به نحوي باشد تا افراد بتوانند روي پاي خود ايستاده و با كسب مهارت‌هاي لازم و كسب‌وكار توانايي مديريت زندگي خود را داشته باشند.
جالب است بدانيد كه در جامعه ما يكسري نياز جديد ازجمله رقابت و چشم و هم‌چشمي ايجاد شده است و اين شرايط وضعيت را به جايي رسانده كه برخي در ابتداي زندگي از نحوه برگزاري مراسم گرفته تا ديگر مراحل خود را با چالش‌هاي مختلفي مواجه مي‌كنند كه منجر به پرداخت هزينه‌هاي هنگفتي هم مي‌شود. در كل اين افراد به دليل اينكه به مسائل حاشيه‌اي زندگي بيشتر توجه مي‌كنند به نسبت ازدواج آنها به تاخير مي‌افتد و اين امر نارسايي‌هايي در زندگي زوج‌هاي جوان در پي داشته است.

بايد درباره برگزاري ازدواج آسان از سوي سازمان‌هاي ذيربط برنامه‌ريزي شود تا به اين ترتيب بتوان شاهد استحكام بيشتري در بين زوجين بود.بايد درباره برگزاري ازدواج آسان از سوي سازمان‌هاي ذيربط برنامه‌ريزي شود تا به اين ترتيب بتوان شاهد استحكام بيشتري در بين زوجين بود. در اصل زوج‌هاي جوان و اشخاصي كه قصد ازدواج دارند بايد يكسري توانايي‌ها را در خود تقويت و خودشان بتوانند زندگي خود را مديريت كنند نه اينكه با چشم و هم‌چشمي وارد زندگي مشترك شوند و اين افراد درباره نحوه برگزاري مراسم خود اظهارنظر كرده و بتوانند با توجه به شرايط با كمترين هزينه مراسم را برگزار كنند و اين مراسم ساده مي‌تواند زندگي آساني را براي آنها در پي داشته باشد.
زوج‌ها بايد به محبت نسبت به همديگر بها دهند و خود را درگير تجملات ظاهري ازجمله خانه، خودرو و ديگر مسائل زودگذر زندگي نكنند. در جامعه ما سن ازدواج خانم‌هاي مجرد افزايش يافته است و بنابر آمار ميانگين سن ازدواج براي پسرها حدود 28 سال و براي دخترها اين ميانگين 25 سال است. اين بر اساس پژوهش‌هاي گذشته است حال آنكه مسئولان به تازگي اعلام كرده‌اند اين سن هم افزايش يافته است.
بهترين سن براي ازدواج دختران قبل از 30 سالگي است و فرد بايد قبل از اين سن مقدمات ازدواج خود را فراهم كند و از نظر انتخاب همسر و حتي فرزندآوري برنامه‌ريزي كند تا به اين ترتيب بتواند بارداري و وضع حمل مناسبي داشته باشد. آن هم به اين دليل كه با افزايش سن قدرت باروري كاهش يافته و درنتيجه افراد در سنين بالاي 30سالگي به سهولت دوران جواني نمي‌توانند بارداري مناسبي را تجربه كنند.

ازدواج ؛ قبل از 30 سالگيافراد به دليل اينكه در سن 30 سالگي سن جواني را پشت‌سر گذاشته و وارد دوره بزرگسالي مي‌شوند، بهتر است قبل از اين سن به كسب و كار مورد علاقه خود، زندگي موردنظر و اهداف خود دست يابند تا در سن بزرگسالي بتوانند اهداف خود را تكميل‌تر كنند.افراد به دليل اينكه در سن 30 سالگي سن جواني را پشت‌سر گذاشته و وارد دوره بزرگسالي مي‌شوند، بهتر است قبل از اين سن به كسب و كار مورد علاقه خود، زندگي موردنظر و اهداف خود دست يابند تا در سن بزرگسالي بتوانند اهداف خود را تكميل‌تر كنند. ازدواج بعد از 30 سالگي براي خانم‌ها مشكلاتي در پي دارد. مهم‌ترين مشكل اينكه در سنين بالاي 30 سالگي احتمال ناباروري بالاست و علاوه بر اين درمان‌هايي كه براي ناباروري وجود دارد ممكن است با بالارفتن سن جواب ندهد.
بايد شرايط و تسهيلات براي ازدواج آسان از سوي نهادهاي ذيربط فراهم شود تا جوانان هرچه زودتر بتوانند تشكيل زندگي دهند. در اصل ميزان وقوع طلاق در بين زوجين كه در سنين بالا ازدواج مي‌كنند به شناخت دقيق بين آنها بستگي دارد و اگر زمينه شناخت صحيح قبل از ازدواج مهيا شود ديگر چالش‌هاي بعد از زندگي مشترك كاهش مي‌يابد. درمجموع ازدواج در سنين بالا به دليل اينكه شور و هيجان زندگي مشترك كمتر مي‌شود به نسبت امكان طلاق هم افزايش يافته و احتمال توافق هم كاهش مي‌يابد. زن و شوهري كه جوان‌تر هستند امكان اينكه بتوانند به توافق نسبي از لحاظ رفتاري دست يابند بيشتر است. وقتي سن افراد بالا مي‌رود سخت‌تر به توافق مي‌رسند چراكه، انعطاف‌پذيري با مساله سن در ارتباط مستقيم است.

منبع: فارس پاتوق - ازدواج قبل از 30 سالگي

برچسب ها ازدواج، 30 سالگي ,
بازدید : 568
11 زمان : 1399:2

زوج درماني :يكي از عواملي كه زوج ها به متخصصان رجوع مي‌كنند مشكلات در ازدواج مي باشد .
كه برطرف كردن آن با زوج درماني ممكن مي باشد.

زوج درماني چه مي باشد؟زوج درماني اين هدف را دارد كه به زنان و مردان كمك كنند تا به درك بهتري نسبت به يكديگر برسند .
و اگر تصميم به عوض شدن دارند به آنها كمك كند تا به نيازها و هدف اصلي خود برسند.
زوج درماني فقط زن و مرد را شامل مي شود. البته البته فرزندان هم در معرض مشكلات زوجين قرار دارند.
آنها امكان دارد آشفته و نگران به نظر برسند و مشكلاتي در آنها به وجود مي آيدكه به بهبود رابطه زناشويي
كمك مي كند تا آنها بتوانند به فرزندان خود اهميت دهند و آنها را بهتر درك كنند.
زوج درماني امكان دارد به وسيله روانپزشك يا روانشناس دارا مي باشد صورت گيرد. زوجي كه براي معالجه
رجوع مي‌كنند امكان دارد در مسائل عاطفي فاصله داشته باشند ، اختلاف داشتن در برابر قدرت ، مشكل
داشتن در برقراري ارتباط، حسود بودن ، خيانت كردن و برطرف نشدن ارضاي جنسي و در پرخاشگري
مشكلاتي به وجود بيايد.

شخص معالجه كننده به زوجين ياري مي دهد:كه زندگي خود را مورد ارزيابي قرار بدهند.براي تحولات زندگي خود تصميم بگيرند.آنها تلاش مي كنند سوتفاهم ها ، خواسته هاي غير منطقي را بهبود ببخشند.
زوج درمانيراه هايي كه براي زوج درماني :
۱- نظريه در رابطه با سيستم خانوادهاين نظريه در رابطه با واكنش در شرايط خانواده به عنوان يك سيستم تاكيد مي شود.
و هدف آن اين مي باشد كه زوجها را با سرمايه هايي كه بدون آگاهي ميباشد آشنا كنند.

۲- زوج درماني در رابطه با برخورددر اين نوع روان درماني از روش‌هاي زير در رفتار درماني مورد استفاده قرار مي گيرد.:
آموزش دادن براي طرزبرقرار كردن رابطهو يادگيري برطرف كردن مشكل
۳- زوج درماني تمركز بر عاطفه
اين روش در رابطه زوجها تاكيد مي كند .
و از روش آموزش شناخت عاطفه ها براي تحول در رفتارها اقدام مي كند.

۴- زوج درماني روان پريشي
در اين راه تصور مي‌كنيم كه برخورد زوجين هنگام بزرگسالي از سرمشق هاي برخورد كردن در دوران
كودكي سرچشمه مي گيرد و تلاش مي كنند كه زوج ها با تشخيص دادن اين مسئله احساسات فعلي و
گذشته خود را نسبت به والدين خود جدا كنند.

معالجه گر در رابطه با زوج درمانيدر اين رابطه كسي كه معالجه گر مي باشد به مشكل هاي زوج ها با دقت گوش مي دهند.
تا اينكه زوج ها افكار و احساسات خود را بازگو كنند.
و همينطور به آنها كمك مي‌كنند تا مشكلات خود را به روشني برطرف كنند.
نشانه هاي رواني و مشكلاتي كه زوج ها با آنها مواجه مي باشند با هم رابطه دارند.
امكان دارد در رابطه طرفين از طريق انزواجويي و تحريك شدن فرد افسرده، برخورد تهاجمي،
احتياج به اعتماد قسمتي از استرس ستاره خطر مي شود.
شماره تلفناختلاف بين زوجيناختلافات بين زوج ها نشانه ها را افزايش مي دهند .
تا هنگامي كه اين موضوع معلوم نباشد از كجا شروع شده است مشكل ساز خواهد بود.
زوج هايي كه براي درمان مي روند امكان دارد بر واكنش ها تمركز كنند.
كه نشانه هاي شخصي را افزايش دهد.

كمك به معالجه زوجين :آموزش دادن براي آرامش راه هاي رفتار درماني مثل قرار گرفتن آنها در اختلاف و جلوگيري از جواب دادنيا معالجه هاي شناختي( مثل اينكه براي شناخت يكديگر بيشتر تلاش كنند)
و در صورتي كه معالجه آنها رو به تقويت مي رود و تمام بررسي ها توسط معالجه گر ارائه مي گردد.
و همين طور در تحولات مديريت دارد. در بيشتر موارد زوج درماني و معالجه شخصي با هم تركيب مي شوند .
همچنين در حاليكه خشونت در خانواده ها افزايش يافته باشدامكان دارد امكان دارد زوج ها به صورت جدا هم معالجه شوند.
رابطه كلامي و غير كلامي زوجينوقتي كه دو شخص به صورت كلامي يا غير كلامي رابطه خوبي نداشته باشند .
هر كدام از آنها تصور مي كنند كه طرف مقابل خود يك اصل مشخصي را قبول كرده است .
در صورتي كه اين گونه نمي باشد.
به طور مثالشوهر تصور مي كند زنش قبول كرده است كه تا هر زماني كه شوهر بخواهد مي تواند در سركار خود بماند.
ولي زن تصور مي كند كه شوهرش بدون بيان كردن اين امر قبول كرده است كه شوهر او در هنگام شام حضور داشته باشد.
تمام اين قول و قرارهايي كه بازگو نمي شود باعث سوءتفاهم مي شود .كه مربوط به مشكل در رابطه با زوجين مي باشد .
معالجه گر بر طبق سيستم هاي خانواده دست به كار مي شوند كه براي پيدا شدن مشكلات و برطرف كردن آن طراحي شده است.

منبع: تالار وانشناسي و مشاوره آنلاين ازدواج خانواده تحصيلي همياري ايران - زوج درماني

برچسب ها زوج درماني ,
بازدید : 611
11 زمان : 1399:2

مردي كه واقعا به همسر خود علاقه مند باشد .
بدون هيچ گونه ترديدي وفادار خواهد بود .
ولي از آنجايي كه خانمها داراي روحيه حساس مي باشند.
برخي اوقات به همسر خود شك خواهند كرد.


نشانه هاي مرد وفادار
او سپاسگزار شما مي باشد:
اگر همسر شما به سپاسگزاري از شما بپردازد .نشانگر اين مي باشد كه از رابطه عاطفي خود داراي رضايت است.و همين طور داراي اعتماد به نفس كافي مي باشد.اگر در رابطه با جايگاه شما و خودش در اين رابطه احساس بدي داشته باشد .هيچگاه به خاطر داشتن شما در اين رابطه تشكر نمي كند .و اين نشانه داشتن علاقه نسبت به شما مي باشد.صرف كردن وقت براي همسرهنگامي كه همسرتان وقت خود را با شما سپري مي‌كند.به اين معنا مي باشد كه شما را در اولويت زندگي خود قرار مي‌دهد.پس او به چه علت با شخص ديگري رابطه داشته باشد .هنگامي كه شما او را بهتر از شخصيت ديگري مي شناسيد.شماره هاي تماس 01گذشته مردان وفاداراگر علاقه مند مي باشيد .كه همسرتان با شما احساس راحتي داشته باشد.در رابطه با گذشته او جبهه نگيريد .و به او اجازه بدهيد كه به صورت آزادانه در مورد آن گفت و گو كند.اگر همسرتان وفادار باشد از كارهاي اشتباه خود احساس پشيماني دارد.پس با گفتگو كردن درباره گذشته خود در حقيقت مي خواهد.از اشتباهات خود به درس گرفتن پردازد.بنابراين اين آزادي عمل را به او بدهيد .تا نه صحبتي در دل او بماند.و نه چيزي از گذشته او براي شما مبهم باشد.
توجه به نشانه هاي غيرطبيعي مردانهيچ نشانه غير طبيعي در برخورد او وجود ندارد اگر همسر شما هيچ برخورد غير طبيعي ندارد.به طور مثال كاملاً عشق قديمي خود را فراموش كرده است.و حتي كوچكترين رابطه اي با او ندارد . وقت خود را با شما سپري خواهد كرد .و علاقه ندارد كه شما به تنهايي به جايي برويد .در اين صورت علتي براي شك كردن موجود نمي باشد.

منبع: پريسا نجفي ، مركز مشاوره و روانشناسي ايران - نشانه مرد وفادار

بازدید : 570
11 زمان : 1399:2


6 مبحث براي گفتگو كه يك زوج قبل از ازدواج نياز دارند راجع به آنها صحبت كنند.جلوگيري از مشكلات در اسرع وقت كه ممكن است نهايتا ازدواج شما را نجات دهند.برخلاف اينكه بازخورد اكانت فيسبوك شما از اكانت بقيه بسيار متفاوت است، بايستي توجه كنيد كه فصل ازدواج و نامزدي كاملا پر از نوسان است. با نگاه كردن به پست هاي عروس هايي كه در لباس هاي سفيد مي درخشند، زوج هاي دست در دست، والديني كه رضايت چهره شان را پوشانده و مهمانان خوشحال- جاي تعجب است كه چه تعداد از اين مردم با همديگر براي مدت طولاني زندگي خواهند كرد و اينكه آيا آنها در مورد نيازهايشان كه مي بايست با همديگر مطرح مي كردند، حداقل بر اساس تحقيقات علمي، صحبت كرده اند يا نه!. به طرز وحشيانه اي، قبل از
اينكه عشق رمانتيك پايه اي براي ازدواج باشد- يك تغيير گسترده- كه مورخ، استفاني كونز به تاريخ 1700 مطرح مي كند- ازدواج مبتني بر مكالمه بود چرا كه پيوند قراردادي بين افراد، اموال و خانواده ها بود ( و ازدواج هنوز يك قرارداد است، همانطور كه هر كسي تا بحال طلاق را تجربه كرده است، اين مساله را به خوبي مي داند).براي مطالعه بيشتر:الگوهاي مختلف در ارتباط زناشوييروانشناسي ازدواجتمركز ما بر عشق رمانتيك به عنوان پايه اي براي ازدواج يك نقطه ضعف قطعي دارد، چرا كه هر چيز كه تصوير زيبايي در ابتداي امر به افراد مي دهد، چه چيزي است كه در مورد پسري كه يك سخنران استخدام مي كند كه به دختر مورد علاقه اش پيشنهاد دهد يا يك حلقه ي نامزدي را در بالاي يك كيك فنجاني جاي داده است، ممكن است خوشايند نباشد؟ چه كسي داستان هايي از دوستاني كه سالها آواره شده اند و نهايتا بعد از مدت ها دوران غم، متوجه شده اند كه عشق بي پايه اي بوده است، دوست ندارد؟ بسياري از مكالماتي كه نياز است تا با شريك زندگي آتي خود داشته باشيم، دقيقا اجتناب شده است چرا كه غير رمانتيك هستند. اين صحبت ها موضوعاتي را شامل مي شود كه مي تواند دغدغه هاي موجود در روابط را روشن سازد كه عشق رمانتيك باعث مي شد تا از دور به اين مسائل نگاه كنيم. حتي اگر درصد شكست ازدواج – 40 درصد و يا بيشتر- بخوبي مشخص باشد، همه ي ما مطمئن هستيم كه اين مساله براي ما اتفاق نخواهد افتاد چرا كه عشق ما واقعي و مستحكم است!هنوز ازدواج مساله ي پيچيده اي باقي مي ماند چرا كه ما خود موجوداتي پيچيده هستيم. هر كدام از ما دريايي از افكار غير مترقبه در مورد آنچه كه ممكن است به همراه معني ازدواج آورده شوند، را به ازدواج مي آوريم كه بر اساس ديده ها، شنيده ها، تجارب يا متناسب با نمونه ي والدين- و افكار ناهشياري كه بر رفتار و عكس العمل هاي ما تاثير مي گذارد- مي باشند. ازدواج مجموعه اي منحصر به خود دارد كه يكي از آنها اين است كه هرچه كه در مورد ارتباط شما اشتباه باشد، با بسته شدن عقد ازدواج تثبيت خواهد شد. تحقيقات برخي از پيچيدگي هاي ازدواج را روشن كرده اند. به عنوان مثال، مردم فكر مي كنند كه زندگي با همديگر در ابتدا به عنوان يك آزمايش خوب است كه ببينند مي توانند ازدواج خوبي را از پيش ببرند يا نه! من شخصا تاييد مي كنم كه به شخصه خيلي به اين روش معتقدم هرچند كه در مورد خود من اين روش، شروع ازدواج من نبوده است. به نظر مي رسد كه زندگي در كنار يكديگر يك ايده ي محكوم به شكست است، همانطور كه تحقيق اسكات و استنلي و همكاران نشان داده است، مردم بجاي اينكه واقعا با آگاهي راجع به مساله ي ازدواج بحث كنند، بعد از آن تمايل دارند تا به آرامي قدم بعدي به سمت ازدواج را بردارند. جاي تعجبي براي كسي نيست كه اين گونه ازدواج ها احتمالا بيشتر در معرض استرس و تنش بوده، نوعي از مشاركت كه لازمه ي يك ازدواج بلند مدت است را از پيش نمي برند و درصد بالايي از شكست را در پي دارند. در اينجا بخشي از پيشنهادات من ارائه شده تا 6 موضوع را كه هر زوجي بايستي قبل از محكم كردن رابطه راجع به آن صحبت كنند، شامل مي شود. اين پيشنهادات بر اساس تحقيقات من حول مساله ي ازدواج و طلاق مي باشد (همچنين فكر مي كنم در اين زمينه تا حدودي صاحب نظر مي باشم چرا كه بيش از يكبار ازدواج كرده ام).1. پولاين مساله اي است كه هيچ كسي نمي خواهد راجع به آن صحبت كند چرا كه غير مهم، غير رمانتيك است و ممكن است تا حدي هم مساله اي سطحي باشد. به اغلب ما گفته شده كه مسائل مالي يك فرد كاملا شخصي است و هرگز با ديگري در ميان گذاشته نمي شود. در مورد اين گفته بايد گفت كه تحقيقات نشان داده اند كه اختلاف نظر حول مسائل مالي اولين دليل طلاق مي باشند، حتي اولين دليل خيانت كردن. پول هم بصورت واقعي و هم نمادين مهم بوده و ممكن است زماني كه با فرد ديگري نامزد باشيد و هر كدام از شما حساب مالي جداي خود را داشته باشيد، به اين مساله نپرداخته باشيد. شما ممكن است توجه كرده باشيد كه شريك شما نگرش متفاوت از نگرش شما نسبت به پول داشته باشد. او ممكن است محتاط تر و يا ولخرج تر باشد يا ممكن است كمي بي دقت به نظر برسد و بيش از آنچه كه در نظر شما عادي است، زير قرض و بدهي باشد اما اين چيزي است كه بعد از اردواجتان به يك مساله ي مهم تبديل مي شود. صحبت كردن در مورد پول شامل مباحثي است از اين كه چه كسي درآمد خواهد داشت و تصميمات براي خرج كردن اين پول چگونه گرفته خواهند شد، توضيح رفتارها در مواجهه با بدهي و پس انداز و اينكه اگر وضعيت شما تغيير كند، چه خواهيد كرد- اگر يكي از شما شغلش را از دست بدهد يا تصميم بگيرد مجددا كار كند و به مدرسه بازگردد، يا اگر يكي با كودك در خانه بماند. مهم است كه شما بتوانيد سر مسائل مالي نيز به توافق برسيد.پژوهشگر، جفري دوي و همكارانش كشف كردند كه صحبت در مورد پول حائز اهميت است چرا كه كشمكش ها در مورد پول هميشه هم صرفا در مورد پول نيستند؛ ممكن است اين كشمكش ها احساس فرد را در مورد قدرت، تعهد، احترام و انصاف در رابطه منعكس كنند. تحقيقات دوي پيشنهاد مي كند كه گاهي اوقات بحث در مورد پول آسان تر از مقابله با جر و بحث هاي عميق و نا اميدي هايي هستند كه در بطن يك ازدواج ناكام وجود دارند.2. چگونه بحث مي كنيد؟اين كه شما در چه مورد بحث مي كنيد چندان مهم نيست، اما اين كه چگونه بحث مي كنيد مهم است و يك پژوهش كاملا اين را تاييد مي كند. آگاه بودن و هشيار بودن از الگوها در مباحثات شما به شدت مهم هستند، همان طور كه متخصصاني چون جان گاتمنها و دوي روي آن بحث كرده و جنبه هاي مختلف آن را روشن ساخته اند. نياز است تا اگر يكي از الگوهاي سمي وجود داشته باشند، توجه كنيد، مانند الگوي تقاضا/ سر باز زدن. اين الگو همچنين به عنوان الگوي DM/W شناخته مي شود، كه سناريويي را شرح مي دهد كه در آن يكي از طرفين تقاضايي را مطرح مي كند و فرد ديگر هم بصورت عاطفي و هم عملا سر باز مي زند. بطور معمول، اين زن است كه در موقعيت تقاضا قرار مي گيرد اما نه هميشه- اما مي تواند همچنين تابعي از عدم توازن قدرت رابطه باشد. به عنوان مثال، اگر يك فرد اغلب و يا تمام پول را در ميآورد و فكر مي كند كه اين كار او را مجاز مي كند كه تمام تصميمات را خود به تنهايي بگيرد، فردي كه تقاضاي تغيير مي كند احتمالا فردي است با قدرت كمتر. به طور مشابه، فردي كه خواستار تغيير است- چه در ساختار رابطه، تقسيم مسئوليت ها يا هر چيزي ديگري- خود را در موقعيت تقاضا خواهد يافت.مشكل اين الگو اين است كه درون آن تشديد صورت مي گيرد. همان طور كه فرد A، فردي كه تقاضا را مطرح مي كند، بيشتر و بيشتر توسط سر باز زدن هاي فرد B خسته شده و به احتمال زياد او حجم تقاضا را بيشتر خواهد كرد. و اين به نوبه ي خود، تنها فرد B را بيشتر به عقب نشيني تشويق كرده و شايد فرد رفتار تهاجمي نشان دهد و يا شروع به تمسخر كند- و سپس هر دو طرف احساس ناخوشايندي خواهند داشت.گاتمن همچنين آنچه را كه “4 سوار آخر الزمان” مي نامد را اين گونه تعريف مي كند؛ رفتارهايي كه با همديگر ازدواج شما را منجر به شكست مي كنند. شما و شريكتان بايستي راجع به اين 4 مورد بدانيد، در رابطه با آنها به محضي كه بروز كردند هشيار باشيد و آماده باشيد تا آنها را رفع كنيد: انتقاد يا حمله به شخص بر اساس شخصيت و يا كاراكتر آنها، نسبت به يك رفتار خاص، تحقير و يا تمايل آگاهانه به سوء استفاده يا بي ادبي كردن با شريكتان، حالت دفاعي داشتن كه ممكن است شامل سر باز زدن از به عهده گرفتن مسئوليت باشد، كناره گيري يا غر زدن به فرد يا تكيه به خودتان و ديوارسازي كه مولفه اي از الگوي تقاضا/عقب نشستن است.اگر بحث هاي شما منتهي به اين الگوها مي شوند، يا شروع شده اند كه به اين سمت بروند، روي قول هاي خود براي حل آنها حساب نكنيد. شما و شريكتان بايستي به صورت آگاهانه اين مسائل را با همديگر حل كنيد.از آنجا كه انسان ها نسبت به پاسخگو بودن به حوادث بد و مبادلات نسبت به موارد خوب، سخت گير تر هستند، نسبت 5:1 گاتمن، 5 تغيير خوب در برابر يك مورد بد – كه در تحقيق ديگر او آورده شده است. اگر مي خواهيد كه ازدواجتان تا آخر دوام بياورد، اين عدد را به ياد بسپاريد.3. شخصيت را چگونه درك مي كنيد؟اين مورد كمتر مشهود است اما مجموعه اي از موارد حائز اهميت است. هر ازدواجي دوره هايي از استرس و دوره هايي را شامل مي شود كه در آن فرد نياز به تغيير دارد و يا براي آن هدف گذاري مي كند و يا دوره اي كه در آن فرد مي خواهد در جنبه هايي رشد كند كه شريكش چنين نيست. يا ممكن است به سادگي دوره ايي باشد كه يك شريك با شرايط موجود رابطه احساس خوشايندي نمي كند و مي خواهد چيزهايي تغيير پيدا كنند. كار كارول دك و همكارانش نشان داد كه باورهاي شما در مورد شخصيت – چه اينكه شما باور داشته باشيد كه شخصيت ثابت است و غير قابل تغيير يا قابل تغيير و در معرض تغيير- براي هدايت و مديريت اين دوره هاي استرس حياتي هستند. اين مورد اصلا غير قابل انكار نيست: هر چه شما بيشتر معتقد باشيد كه شخصيت، رفتار و كاراكتر قابل تغيير است، بهتر قادر خواهيد بود تا زمان هايي كه نياز به تغيير است، مذاكره كنيد. شما مايل به يادگيري و تلاش خواهيد بود، تلاش خود را به كار خواهيد گرفت و شكست را مد نظر قرار داده و درك خود را افزايش خواهيد داد. افرادي كه معتقدند شخصيت ثابت است، تلاش بيشتري نكرده و يا اعتقادي به تغيير نخواهند داشت- و اين گونه است كه مي توانند بر هم زننده ي يك معامله بشوند!4. عقايد شما در مورد دوستيازدواج يك دوستي است كه مي تواند بسته به نيازهاي احساسي افراد درگير در آن، انواع مختلفي را شامل شود. مساله ي مهم اين است كه مشخص و تعريف كنيم كه شما و همسر آتي شما، ازدواج را چگونه مي بينيد: آيا ازدواج در امتداد رسوم سنتي خواهد بود، كه يكي از شريكان بر مسائل مالي تمركز كرده و ديگري بر مسائل خانه داري متمركز مي شود، حتي اگر هر دوي شما كار بكنيد؟ يا ايا شما دنبال رابطه اي با تساوي برابر هستيد؟ شما و شريكتان چگونه نياز به استقلال را به همراه كسب صميميت به تعادل خواهيد رساند؟ برخي از مردم ازدواج كرده و تغييراتي را نسبت به زندگي مجردي قبلي خود ايجاد مي كنند – آنها همچنان روابط اجتماعي خود را با دوستانشان دارند و پولشان را از همسر خود جدا نگه مي دارند- و در خطوط موازي كه گاها هم اين خطوط به هم مي رسند، زندگي خود را به پيش مي برند. افراد ديگر مي خواهند كه به عنوان يك زوج، بواسطه ي تركيب علايق، دوستان و دارايي هايشان به يك محدوده ي اشتراكي عمل كنند. با دانستن نيازهاي خود- خواسته هايتان براي صميميت، براي استقلال، براي حمايت- بايستي مكالمه و گفت و گو را از پيش ببريد.هرچند وابستگي به همسر احساس ناخوشايندي به شمار مي رود- اين مترادف است با حقوق گيرنده ي (مرد) دهه ي 1950 با زني در آشپزخانه- دو سياره ي جدا اما در يك راستا بودن هم ممكن است پاسخ مناسبي نباشد. يك پارادوكس در وابستگي وجود دارد كه به آن توجه شود: برخلاف افسانه هاي معروف، همان گونه كه در پژوهش بروك فيني آورده شده است، با دانستن اينكه شما مي توانيد به فردي متكي باشيد، در واقع شما را مستقل تر مي كند، بيشتر مايل به پذيرش ريسك ها و خطرات احتمالي خواهيد بود، در صورت شكست علي رغم تلاشهايتان مقاوم تر خواهيد بود و براي كشف موقعيت ها و فرصت هاي جديد علاقه ي بيشتري خواهيد داشت.5. تجارب كودكي شمامن در رابطه با تابستان هاي شما در كنار ساحل خاله بازي ها يا حتي لوس بازي هايي كه به عنوان بچه انجام داده ايد، صحبت نمي كنم. احتمالا شريكتان اين داستان ها را شنيده و يا عكس ها و ويدئوهاي دلپذير شما را مشاهده كرده است. من در مورد موارد سخت تري صحبت مي كنم به خصوص اينكه كودكي شما چندان هم عالي نبوده باشد. مردم اغلب تمايل دارند تا از صحبت در اين مورد به دلايل متعددي طفره بروند، اما اينها بخش مهمي از درك اينكه شريكتان اكنون چرا اينگونه است، مي باشند. اگر توجه كرده باشيد خوانده هاي شما از عكس العمل هاي مردم يا وضعيت هاي احساسي متفاوت هستند، پاسخ اينها ممكن است در سبك هاي دلبستگي مختلف افراد نهفته باشد كه تابعي از دوران كودكي آنها است.6. بزرگ كردن فرزنداننه، نه فقط در مورد كودكان با نمكي كه شما دو نفر ممكن است روزي با همديگر به وجود آوريد، بلكه بحث مهمي در مورد نحوه ي بزرگ كردن و تربيت آنها بايد صورت گيرد. همچنين، به علت اينكه ما به ازدواج در قالب عشق و احساس نگاه مي كنيم، اغلب به اين مورد كه شريك ما چه نوع پدر و يا مادري مي تواند باشد، فكر نمي كنيم- همان فردي كه ما را تحت تاثير قرار مي دهد. اما من فكر نمي كنم كه نياز به يادآوري به كسي باشد كه اختلاف نظرها در مورد بزرگ كردن كودكان يكي از علل اصلي طلاق مي باشد. اين صحبت به طور ايده آل بايستي در امتداد مكالمات شما در مورد كودكي باشد. ايا شما احتمالا همان متد، انتظارات و رفتاري كه با آن بزرگ شده ايد را تكرار خواهيد كرد يا به كل به شيوه ي ديگري رفتار خواهيد كرد؟ بررسي كنيد كه آيا رويكرد آزادانه، بي قيد و شرط و تنبل پرور مورد علاقه ي شماست؟ يا شما والديني هستيد كه مطالعه مي كند و تصميم مي گيرد كه چه چيزي براي كودك بهترين است يا اينكه مي خواهيد بهترين مشاركتي كه در توانتان است را مي خواهيد اعمال كنيد و قوانين و قوائد سنتي را به باد مي سپاريد. اگر كه شما دو نفر ديدگاههاي بسيار متفاوتي از چگونگي تربيت كودك داريد، بهتر است به آن توجه كنيد.هيچ راهي براي “اثبات طلاق” در مورد يك ازدواج وجود ندارد اما يك توانايي ارتقا يافته از تعامل افكار و احساسات، نزديك ترين موردي است كه مي توانيد كسب كنيد. مكالمات جدي در مورد مسائل واقعي قبل از سوار شدن و غيب شدن در غروب افتاب داشته باشيد تا به دو تاي شما كمك كند تا شما را در مسيري كه نياز است در آن باشيد، قرار دهد.
منبع:مشاوره-خانواده.com - مركز مشاوره ستاره ايرانيان : مركز مشاوره خانواده - شش گفتگوي مهم قبل از ازدواج

برچسب ها گفتگو، ازدواج ,
بازدید : 599
11 زمان : 1399:2

اضطراب اجتماعياختلال اضطراب اجتماعيدكتر پيتر نورتوندر هر پرسشنامه اي كه مشاهده مي كنيد، اختلال اضطراب اجتماعي در بين پنج تشخيص اول از كل تشخيص هاي رايج روانشناسي قرار دارد. نزديك به 15% جمعيت در بعضي از مراحل زندگي شان، اضطراب فراواني در تعاملات اجتماعي خود تجربه مي كنند كه اين اضطراب ها مي توانند به عنوان اختلال اضطراب اجتماعي تشخيص داده شوند.اگرچه متخصصان روانشناسي مدت هاست تشخيص داده اند كه
ترس اجتماعي در بعضي از مردم به اندازه اي شديد است كه اضطراب قابل توجه اي را به وجود آورده و همچنين باعث اختلال در زندگي شخص مي شود، اما تا سال هاي 1970 تا 1980 بطور دقيق آن را مطالعه نكرده بودند. زمانيكه متخصصان اين كار را انجام دادند، متوجه شدند افرادي كه اين گونه ترس هاي اجتماعي را دارند بسيار شبيه فوبياي اجتماعي هستند. عامل اصلي اين اختلال به نظر مي رسد كه ترس شديد از ارزيابي منفي باشد. به عبارت ديگر افرادي كه به فوبياي اجتماعي مبتلا اند از ترس اينكه توسط ديگران خجالت زده، قضاوت، يا پس زده شوند يا حتي از ترس اينكه توسط ديگران مورد اهانت قراربگيرند يا تحقير شوند، يا احمق و بي كفايت دانسته شوند با انها روبرو نمي شوند. اين رفتار با تنها بودن يا قطع رابطه با ديگران فرق دارد. فوبياي اجتماعي راجع به اين است كه فرد تمايل دارد تا توسط ديگران پذيرفته شود، اما از اينكه ديگران او را ضعيف پنداشته و طرد كنند، ترس شديدي دارد. به عبارتي آنها به مردم آلرژي دارند.مطالب مرتبط:انگيختگي، استرس و اضطراب
تغيير نام فوبياي اجتماعي به اختلال اضطراب اجتماعي، در اوايل دهه 1990 اتفاق افتاد، زمانيكه گروه برجسته اي از متخصان باليني و محققان، تشخيص دادند كه فوبيا بر ترس از چيزمشخصي دلالت دارد، مانند يك فردي كه فوبياي عنكبوت دارد و فقط از عنكبوت مي ترسد. افرادمبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي، معمولا از تعدادي از موقعيت هاي اجتماعي ترس دارند. بطور عادي، افرادي كه به اختلال اضطراب اجتماعي مبتلا هستند، از اجراي عمومي (مانند سخنراني عمومي، مشاهده شدن در حين انجام كاري و غيره)، تعاملات (مانند اينكه گفتگو ها را آغاز و ادامه دهند، در بازار صحبت كند، و غيره)، امتحان ها، و يا قرار ملاقات داشتن با يك فرد ترس دارند و حتي از بودن در مكان هاي عمومي نيز ترس دارند.ممكن است كه درك درستي از اختلال اضطراب اجتماعي براي عزيزان فرد و ديگران سخت باشد، چون در اغلب موارد زماني كه شما به اشتباهي سخن مي گوييد، مردم به شما نمي خندند. زماني كه شما در حال ارائه مطلبي هستيد، مردم نمي ايستند و شما را “احمق و ابله” خطاب كنند و بعد آنجا را ترك مي كنند. اما به نظر مي رسد كه ذهن يك فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي، عملكرد اجتماعي او را بطور متفاوتي ارزيابي مي كند. زنجيره اي از مطالعات قابل توجه نشان دادند كه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي بسيار بيشتر از ديگران به دنبال يافتن شواهدي اند كه نشان مي دهد اشتباه كرده اند.آنها در بين حضار صدنفري، به فردي كه در حال خميازه كشيدن هست توجه مي كنند و اين را نشانه واضحي براي كسل كننده بودن خود در نظر مي گيرند. حتي اگر ديگران فكر كنند كه اين افراد همانند افرادي اند كه اختلال اضطراب اجتماعي ندارند، عمل مي كنند، آن ها بازهم عملكرد خودشان را از درون ضعيف قضاوت مي كنند. آنها بسيار تمايل دارند تاچيزهايي را كه به خوبي انجام نشده است را يادآوري كنند و درعوض تعاملات اجتماعي را كه به خوبي انجام شده است را يا فراموش كنند يا كوچك بشمارند.به علت اين ترس شديد ، اختلال اضطراب اجتماعي اغلب تاثيرات شديدي بر زندگي فرد دارد.اختلال اضطراب اجتماعي مي تواند تاثيراتي را بر كار،مدرسه،اجتماع وحتي زندگي عاشقانه فرد داشته باشد و در اغلب مواقع اين تاثيرات را خواهد داشت. در كار خودم، دانشجوياني را ديدم كه به دليل اينكه نميتوانستند در كلاس، درس را ارائه دهند، آن درس را مردود شده و يا در آن نتيجه بدي كسب مي كنند. همچنين مرد باشخصيتي را ديدم كه با مدرك MBA، نگهبان شيفت شب شده بود، چون نمي توانست وحشت روزانه اي كه در كنار همكاران خود در يك موسسه حساب‌داري داشت را تحمل كند. همان طور كه در داستان جان مشاهده كرديم، به عنوان فردي جوان او خودش را در اتاق پنهان نمود و با كسي دوستي نكرد. شغلش را از دست داد، و نتوانست براي شغل جديدي درخواست نمايد. اختلال اضطراب اجتماعي بر زندگي فردي كه متحمل اين مشكل است، مي تواند اثر مخربي داشته باشد.اختلال اضطراب اجتماعي همچنين مي تواند منجر به مشكلات ديگري شود.آنها با جدا كردن خود از ديگران و خود زني ذهني كه انجام مي دهند، ممكن است دچار اختلال افسردگي جدي شوند. بسياري از مردم براي غلبه بر اضطرابشان ممكن است از الكل و مواد مخدر استفاده نمايند كه ممكن است باعث اعتياد به هردو شود. داستان جان اين را به وضوح مشخص كرده است. براي اينكه خودش را آرام كند شروع به مصرف الكل كرد، اما حتي اين هم براي اينكه بتواندزندگي كه ميخواست را داشته باشد، كافي نبود.با وجود اين تصوير غم انگيز، درمان هاي بسيار مفيدي براي درمان اختلال اضطراب اجتماعي وجود دارد. جان به عنوان ادعايي بر اين واقعيت است كه مردم مي توانند بر اختلال اضطراب اجتماعي غلبه كنند.معالجه جان خود شامل دو رويكرد مي باشد:يكي از رويكردها درمان روانشناختي مي باشد كه بسيار موثر است (و درماني كه توسط جان مورد استفاده قرار گرفت) كه درمان رفتار شناختي يا به اختصارCBT ناميده مي شود. CBT معمولا شامل متوجه شدن و آگاهي ازافكار پريشان و تشخيص آن هاست و همچنين به چالش كشيدن واقع بينانه بودن افكار است. سپس درمانجويان تمرين مي كنند تا خود را با تعاملات اجتماعي درگير كنند، بدين منظور ابتدا با شرايط ساده تري شروع مي كنند تا امتحان كنند كه آيا افكارآنها درست بوده است يا خير و به آرامي خود را عادت به راحت بودن در چنين موقعيت هايي بدهند.از ديدگاه دارودرماني، بيشتر داروها بسيار مفيد اند. به طور خاص داروهايي كه سطح شيميايي مغز را تحت تاثير قرار مي دهند كه به عنوان سروتونين شناخته شده و بسيار موثر اند. اگرچه دانشمندان دقيقا نمي دانند كه افزايش سطح سروتونين چگونه مي تواند كمك كند، اما به نظر مي رسد كه اين داروها در درمان ديگر اختلالات اضطراب، افسردگي و انواع مختلفي از اختلالات عاطفي مفيد باشند.درمان با CBT، دارو و يا هر دو به دليل وجود مزايا و معايبي كه در آن ها وجود دارد، بايد توسط روانشناس و روانپزشك تجويز شود. داروها بسيار سريعتر و آسان تر عمل مي كنند، اما گاهي اوقات ممكن است عوارض نامطبوعي داشته باشند و مردم با قطع مصرف دارو مجددا پسرفت مي كنند. از سوي ديگر، همانطور كه جان نشان داده است، CBT مدت زمان بيشتري به طول خواهد انجاميد و نيز به كار سخت بيشتري نياز دارد، اما اثرات بسيار پايدارتر خواهند بود و عوارضي نخواهد داشت.هيئت داوري هنوز هم در مورد اين درحال بررسي است كه اثر تركيبي دارو و CBT بهتر از اثر جداگانه هركدام است يا نه. هرچند مطالعات اخير نشان مي دهد كه اثري كه توسط استفاده ازهردو بدست مي آيد بهتر از اثر هريك به تنهايي است. اما بازهم، اين يك سوال است كه بايد با درمانگر خود مورد بحث قرار دهيد. با استفاده از درمان هاي موثر، اكثر مردم مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي، بر ترس خود غلبه كرده و زندگي شاد و اجتماعي را براي خود رقم مي زنند.
منبع:مركزمشاوره ستاره ايرانيان - مشاور.اي كانون - اختلال اضطراب اجتماعي

بازدید : 535
11 زمان : 1399:2

يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي زندگي مشترك، ارتباط جنسي سالم و رضايت‌بخش در زندگي زناشويي است. با توجه به اهميت خانواده در جامعه ايراني و نقش سلامت جنسي زوجين در تداوم و عملكرد مثبت خانواده و پيشگيري از ايجاد مشكلات زناشويي، توجه به ارتقاي سلامت جنسي در سطوح مختلف فردي و اجتماعي حائزاهميت است.اهميت پرداختن به موضوع‌هايي مانند آموزش سلامت جنسي به زوج‌هاي در آستانه ازدواج، آموزش پيشگيري از بيماري‌هاي مقاربتي و ايدز، پيشگيري، مشاوره و درمان اختلالات جنسي و ناهنجاري در رفتارهاي جنسي و جلوگيري از رفتارهاي پرخطر جنسي و جلوگيري از آزار و خشونت‌هاي جنسي، امروزه بيش از پيش نمايان است. بايد توجه كرد سلامت جنسي فقط منحصر به دوران باروري افراد نمي‌شود، بلكه از دوران جنيني و بدو تولد تا زمان مرگ در زنان و مردان اهميت دارد، بنابراين در همه مراحل زندگي بايد به جنبه‌هاي مختلف سلامت جنسي افراد و پيشگيري و درمان رفتارهايي كه بر آن آثار نامطلوب دارد، پرداخته شود.


بر همين اساس، اختلالات جنسي نيز به نبود توانايي جنسي يا بيماري‌هاي خاص اطلاق مي‌شود كه حتي شامل بيماري‌هاي مسري خطرناك ازجمله ايدز و هپاتيت نيز مي‌شود. در سلامت جنسي، فرد علاوه بر خود در قبال ديگري نيز مسئول است. آنچه در بحث سلامت جنسي بيش از هر چيزي از اهميت بسيار برخوردار است، توجه به مساله آموزش است. ارائه آموزش‌هاي صحيح در مورد سلامت جنسي در جامعه مي‌تواند ثمرات ارزشمندي از جمله احترام به خود و ديگران، رشد جنسي سالم، كسب هويت جنسيتي سالم، روابط مناسب بين‌فردي، تصوير مثبت از خود، روابط سالم زناشويي و ايجاد بهداشت رواني را به دنبال داشته باشد و از بروز مشكلاتي همچون انحرافات جنسي، سوءاستفاده‌هاي جنسي، مشكلات زناشويي و رفتارهاي پرخطر جلوگيري كرد.


سردمزاجي ​آقايانبيماري‌‌هايي مانند افسردگي، اضطراب، ديابت و بيماري‌‌هاي قلبي ـ عروقي، جراحي‌‌هاي لگني، سرطان‌‌ها، مشكلات غده تيروئيد، برخي از بيماري‌هاي عصبي و… از ​ بيماري‌‌هايي است كه باعث سردمزاجي مي‌شود.خبر خوب اين است كه بي‌ميلي جنسي خصيصه‌اي نيست كه با انسان زاييده شود و تا دم مرگ باقي بماند. فردي كه احساسات جنسي ندارد ممكن است فقط به اين علت باشد كه تاكنون با نوع تحريكي كه در او واكنش به وجود مي‌آورد، مواجه نشده است. علل بي‌ميلي جنسي در مردان هرچه كه باشد نيازمند بررسي و درمان بموقع است. بي‌ميلي‌هاي جنسي در مردان را بخوبي مي‌توان با شناسايي و رفع علل زمينه‌ساز آن درمان كرد. نكته مهم در درمان بي‌ميلي جنسي مردان اين است كه مبتلايان به بي‌ميلي جنسي نبايد خودسرانه به دارودرماني اقدام كنند، زيرا علاوه بر عوارضي كه اين‌گونه داروها در صورت مصرفي بي‌رويه دارند، گاه به علت بي‌توجهي به منشأ بي‌ميلي جنسي بي‌اثر خواهند بود يا به‌صورت مقطعي اثر مي‌كنند. نكته مهم ديگر اين‌كه فرد مبتلا به بي‌ميلي جنسي نبايد به اين اختلال​ بي‌توجه باشد، زيرا ترك يا كاهش روابط زناشويي به علت اين اختلال، شدت بي‌ميلي جنسي را افزايش مي‌دهد و فرد را در آينده به بحران‌هاي جدي زندگي زناشويي دچار مي‌كند.
از راه‌هاي درمان سردمزاجي جنسي آقايان مي‌توان به بهبود سبك زندگي مثل ورزش كردن، مصرف نكردن سيگار و موادمخدر، رژيم غذايي مناسب، توجه به معنويت، همچنين انجام مشاوره با روانپزشك جهت شناسايي علل احتمالي اختلال و تعديل يا از بين بردن عوامل موثر مثلا تنظيم داروهاي مصرفي به كمترين ميزان موثر يا درمان‌هاي دارويي با داروهاي ضدافسردگي اشاره كرد.


سرد مزاجي​ خانم‌هاسرد مزاجي خانم‌ها را مي‌توان از زاويه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار داد؛ از جمله زواياي فيزيكي، فيزيولوژيكي و رواني.بسياري از خانم‌‌ها از نداشتن تمايلات جنسي رنج مي‌‌برند. اين مشكل در هر نژاد و كشوري شايع است. چون سرد مزاجي جنسي در خانم‌‌ها معمولا به مجموعه‌اي از روش‌‌ها و شيوه‌‌هاي غلط در زندگي روزمره نيز مي‌تواند مربوط شود؛ به همين دليل براي درمان اين عارضه در خانم‌‌ها بايد به صورت همه‌‌جانبه تمام موارد از جمله مسائل هورموني، بيماري‌هاي مختلف، نوع روش زندگي و عوامل مختلف رواني مانند استرس در زندگي روزمره توسط متخصص مربوط​ بررسي شود تا بتوان با درمان عوامل زمينه‌‌اي، تغيير در برخي ​ روش‌‌هاي غلط يا اصلاح شيوه‌‌هاي مختلف رفتاري در خانم مبتلا، اين عارضه را درمان كرد. همچنين توجه به عوامل ديگر مثل بالا رفتن سن، بارداري، يائسگي و مصرف برخي از داروها كه كاهش تمايل جنسي از عوارض آن مي‌‌تواند باشد، در بروز اين عارضه موثر است.
يكي از روش‌هاي درماني موثر در سرد مزاجي خانم‌‌ها، آموزش روش‌‌هاي صحيح در شيوه زندگي و ارتباط با همسر است. تعديل و تغيير شيوه زندگي عبارت است از ورزش كردن مرتب، استراحت كافي و آموختن روش‌هاي كنترل استرس. روش ديگر درمان عارضه سرد مزاجي خانم‌‌ها، تجويز برخي داروها توسط پزشك معالج است. درمان‌هاي دارويي از جمله استفاده از هورمون‌‌هاي زنانه استروژن و پروژسترون در خانم‌‌هايي كه دچار مشكلاتي در ارتباط با اين دو هورمون مهم زنانه هستند، يكي از روش‌‌هاي درمان سرد مزاجي خانم‌‌هاست. به هرحال، بي‌ميلي جنسي زنان هر دليلي كه داشته باشد، نياز به رسيدگي و اقدام فوري و رفع موانع لذت و نشاط جنسي آنها دارد؛ چرا كه مشكلات جنسي، به طوري مرموز و ناخواسته بر تفاهم زندگي زناشويي تاثير مي‌گذارد و روابط غيرجنسي را هم دستخوش تلاطم و آشفتگي مي‌سازد.
يادمان باشد مراحل سختي و ضعف همسر ما در زندگي، بهترين فرصت براي تحكيم عشق و علاقه و پايه‌گذاري روابطي تا ابد صميمي و رضايتبخش خواهد بود، مردي كه زيرك و باهوش باشد زماني كه همسرش در وضعيت نامطلوبي به سر مي‌برد، با كمك‌كردن به همسر خود و ابراز همدردي، بهترين استفاده ممكن را مي‌كند.


حداقل رابطه زناشوييازدواج‌هاي فاقد رابطه جنسي اين روزها گريبانگير خانواده‌هاست، اما اين پرسش مطرح مي‌شود كه واقعا چه ميزان رابطه جنسي طبيعي به حساب مي‌آيد؟ كارشناسان مسائل جنسي تمايل چنداني براي تعيين حد كفايت رابطه جنسي ندارند، چون باعث مي‌شود خيلي زوج‌ها فكر كنند رابطه جنسي‌شان كافي نيست يا خيلي‌هاي ديگر تصور كنند كه بيش از حد رابطه جنسي دارند. اما همه آنها بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه كمتر از ده مرتبه رابطه جنسي در سال، ازدواج بدون رابطه جنسي به حساب مي‌آيد و يك تا دو مرتبه رابطه در هفته متوسط ميزان رابطه جنسي به شمار مي‌رود.
طبق نظريات كارشناسان در اين زمينه اگر دو طرف ميل زياد جنسي داشته باشند، برقراري اين رابطه با تعداد دفعات بالا با فراهم كردن شرايط مناسب هيچ مشكل و عوارضي نداشته و فقط مي‌تواند به دليل مصرف انرژي بالا فرد را خسته كند كه اين موضوع بايد با استراحت و البته تغذيه خوب و لازم جبران شود تا به ضعف افراد منجر نشود، همچنين تعداد دفعات بالاي رابطه باعث كمبود موقتي اسپرم در مردان يا به نوعي عقيمي موقت شود كه اين موضوع با كمي وقفه در برقراري رابطه حل شده و به صورت طبيعي باز خواهد گشت.
توصيه كارشناسان در اين زمينه همواره رعايت اعتدال بوده و به زوجين مخصوصا آنهايي كه بتازگي ازدواج كرده‌اند، پيشنهاد مي‌كنند كه از كميت روابط خود كاسته و سعي كنند تا در هرباري كه رابطه برقرار مي‌كنند، بهترين لحظات را در كنار هم داشته و آن را خاطره‌انگيز كنند. اما آنچه كه همه بر آن اتفاق نظر دارند اين است كه روابط زناشويي به دلبستگي بيشتر زوجين مي‌انجامد، به حفظ و ارتقاي سلامت جسمي و رواني مرد و زن نيز كمك مي‌كند، افزون بر اين روابط جنسي مستمر و منظم زوجين با ايجاد آرامش فكري و رواني و كاهش اختلاف و منازعات خانوادگي در تربيت صحيح فرزندان نيز اثر گذار است.


تبليغات ماهواره‌اي​​ فرصتي براي افراد سودجواين روزها بسياري از مردم كه از انواع اختلالات جنسي شايع رنج مي‌‌برند، بي‌آن‌كه بتوانند راه علاجي براي آن پيدا كنند، به دلايل فرهنگي و اجتماعي، بيماري خود را مسكوت نگه مي‌‌دارند و از عواقب آن كه گاهي طلاق است، غافل هستند. طبيعي است در اين شرايط چون عامه مردم به كارشناسان و متخصصان دسترسي ندارند عملا منبع كسب آگاهي آنها رسانه‌هاي ماهواره‌اي يا مجلات زرد خواهد بود كه بيشتر داروهاي غيرمجاز و ممنوع از طريق همين رسانه‌ها تبليغ مي‌شوند. حقه‌ها و نيرنگ‌هاي اين شبكه‌ها تمام‌شدني نيست، اما كم نيستند افرادي كه گول شبكه‌هاي ماهواره‌اي را نمي‌خورند و معتقدند هر دارويي بايد به‌وسيله پزشك و پس از معاينه و تشخيص تجويز شود. شبكه‌هاي ماهواره‌ا‌ي براي متقاعد كردن اين افراد حربه‌هايي دارند، آنها با معرفي دستگاه‌هاي توانبخشي جنسي، القا مي‌كنند كه با خيال راحت مي‌توان از اين كالاهاي پزشكي استفاده كرد.
مشكل از آنجا شروع مي‌شود كه ما نياز جنسي را به‌عنوان يك ضدارزش در جامعه مطرح كرده‌ايم، بديهي است وقتي آموزش لازم در اين زمينه به اشخاص داده نشود، معمولا افراد اطلاعات خود را در اين زمينه از راه‌هاي ديگري مثل ماهواره و بعضي سايت‌هاي اينترنتي غيرمجاز جستجو خواهند كرد. عده‌اي نيز از اين خلأ اطلاعاتي در زمينه مسائل جنسي استفاده و در سايت‌هاي اينترنتي و شبكه‌هاي ماهواره‌اي در رابطه با درمان مسائل جنسي يا تقويت ميل جنسي داروهايي را ارائه و روش‌هاي درماني خاصي را مطرح مي‌كنند كه اين داروها ضمن سرازير كردن سود سرشاري به جيب متوليان خود در بهترين حالت روي بدن مبتلايان به اين اختلالات بي‌اثر است و در مواردي هم كه شيوع زيادي دارد، عوارض جدي فيزيكي و رواني را در درازمدت يا كوتاه‌مدت بر مصرف‌كنندگان آن مي‌گذارد. ضمن اين‌كه بايد دانست اكثر اين داروها از لحاظ علمي مورد تحقيق و تائيد قرار نگرفته‌اند، بنابراين تركيبات و عوارض‌شان ناشناخته و نامعلوم است.
بازار به صورت غيرعلمي حل مشكلات جنسي را در دست گرفته است و نظارت كافي نيز در اين قضيه وجود ندارد. به بيان ديگر بازار، تقاضاهاي جنسي افراد را بخوبي درك كرده است؛ اما اغلب راهكار نادرستي را ارائه مي‌دهد، در حالي كه بايد مديريت اين مشكلات را تيم‌هاي تخصصي و به صورت بين رشته‌اي به عهده داشته باشند.


طلاق‌هاي ناشي از نابساماني‌هاي جنسيزن و مرد، هنگامي كه از ناتواني يا كم تواني جنسي يكديگر آگاه شوند، روحيه سازگاري آنها كاسته مي‌شود و با جرقه‌اي از ناملايمات كوچك زندگي، رودرروي يكديگر قرار مي‌گيرند. در اين ميان، عشق‌ورزي‌هاي اوايل زندگي براي آنها حسرتي تمام نشدني مي‌شود كه متاسفانه برخي به دنبال تجربه‌اي جديد، زندگي خود را مي‌بازند‌؛ درحالي كه با آگاهي از علت بي‌ميلي و پيگيري درمان آن، براحتي مي‌توان به نشاط و شادي هميشگي در زندگي زناشويي دست يافت و از روابط زناشويي لذت برد.
حتما شما هم اين آمارها به گوشتان خورده كه علت ۶۰ درصد طلاق‌ها در ايران مسائل جنسي و مشكلات زناشويي است. البته در شهرهاي بزرگ اين آمار بيشتر است، اما واقعا منظور از مشكلات جنسي چيست‌؟ اين درصد بالاي طلاق دقيقا به چه چيز برمي‌گردد‌؟ اختلالات زناشويي و مشكلات جنسي موضوعات در هم تنيده‌اي است، يعني نمي‌توان مرز مشخصي براي آنها در نظر گرفت. وقتي زن و شوهري در كنار هم باشند و مشكلات رفتاري داشته باشند، قطعا اين مشكلات بر روابط جنسي‌شان تاثير مي‌گذارد؛ همان‌طوركه در صورت وجود مشكلات جنسي در روابط زناشويي افراد، مشكلات رفتاري نيز به وجود مي‌آيد.
دكتر فردوسي در اين باره مي‌گويد: خيلي از زوج‌ها آگاهي كافي درباره اين‌كه رابطه جنسي يك نياز فيزيولوژيك طبيعي است و بايد توسط همسران برآورده شود، ندارند و فكر مي‌كنند اگر يكي از دو طرف به هر دليلي دچار سرد مزاجي يا ناتواني جنسي است نبايد هيچ مشكل خاصي به وجود آيد حال آن كه اگر اين مشكلات حل و بيماري يكي از زوجين درمان نشود در مواردي باعث طلاق عاطفي، انحراف همسران و در نهايت طلاق مي‌شود.
به طور كل، مشكلات يك زوج بيشتر مربوط به تمايلات جنسي است تا انجام رابطه جنسي. ميل هيچ زوجي براي رابطه جنسي هيچ‌وقت همزمان و كامل نيست. رمز كار اين است كه دو طرف بتوانند اين موضوع را بين خود حل كنند. خيلي وقت‌ها طرفي كه ميل كمتري به رابطه جنسي دارد، احساس مي‌كند كه در هر بار رابطه جنسي مورد سوءاستفاده قرار گرفته است و طرفي كه ميل بالاتري دارد هميشه از رابطه جنسي محروم است و همين مساله دعواها و جدال‌هاي بين آنها در مورد رابطه جنسي را بيشتر و بيشتر مي‌كند. اينجاست كه رابطه بين آنها كم كم از بين مي‌رود و وقتي ديگر رابطه جنسي در كار نباشد، محبت و عاطفه معمولي بين آنها هم از بين مي‌رود: آن گرفتن دست‌ها، خنديدن به لطيفه‌هاي يكديگر، نشستن كنار هم روي يك نيمكت و… پايان مي‌يابد و وقتي روابط تا اين حد خشك مي‌شوند، بي‌وفايي و سرانجام طلاق پديد مي‌آيد.


بي‌بندو باري‌ و عواقب آنبي‌بند و باري جنسي به هرگونه رفتار پرخطر جنسي خارج از چارچوب ازدواج و زندگي زناشويي مي‌گويند؛ همچنين هرگونه تماس جنسي كه در آن فرد از سلامت خود يا شريك جنسي خود ‌آگاه نباشد از رفتارهاي پرخطر جنسي محسوب مي‌شود؛ مشكل از اينجا ناشي مي‌شود كه آگاهي از سلامت خود يا ديگران براحتي امكان‌پذير نيست. به عنوان مثال در حدود ۹۰ درصد افراد HIV مثبت از آلوده‌بودن خودشان اطلاعي ندارند. از طرف ديگر منفي بودن آزمايشات تشخيصي در ابتداي آلودگي با HIV نمي‌تواند دليل سالم بودن فرد باشد زيرا نتيجه اين آزمايشات، در اوايل دوره آلودگي معمولا منفي مي‌باشد. پس چاره چيست؟
پايبندي به اصول اوليه اخلاقي و محدود كردن مسائل جنسي خود فقط و فقط به ازدواج و دوري از هرگونه رفتار پرخطر جنسي مانند: داشتن شركاي جنسي متعدد، تماس‌هاي جنسي نامعمول، مصرف الكل، مواد مخدر يا روانگردان قبل از برقراري تماس جنسي و تماس جنسي محافظت نشده مي‌تواند هم خود فرد و همسرش را از بيماري‌هاي ناشي از بي‌بند و باري جنسي محافظت كند. علاوه بر آن بايد براي پيشگيري از HIV و ايدز در جامعه رفتارهاي جنسي سالم را به افراد بويژه نوجوانان و جوانان آموزش داد.
در كل عوامل متعددي در سلامت خانواده و ثبات و پايداري آن نقش دارد كه از جمله مهم‌ترين آنها مي‌توان به مسائل جنسي زوجين اشاره كرد، روابط جنسي در صورتي كه مسئولانه، در چارچوب خانواده و برطرف‌كننده نيازهاي جنسي و عاطفي زن و شوهر باشد سهم موثري در دوام و قوام خانواده دارد و مانع از فروپاشي اين نهاد مقدس مي‌شود.


تاثير رابطه جنسي بر سلامت زوجيندانشمندان دلايل زيادي را مطرح كرده‌اند كه نشان مي‌دهد رابطه زناشويي فقط يك كار لذ‌ت‌بخش روزمره نيست، بلكه در طول اين رابطه هورمون‌هايي در بدن زن و مرد آزاد مي‌شوند كه مي‌تواند در بالا بردن سطح سلامت عمومي‌شان بسيار مفيد باشند.رابطه جنسي، استرس را تسكين مي‌دهد. كارشناسان طي تحقيقات به اين نتيجه رسيده‌اند كه يك مزيت بزرگ رابطه جنسي سالم، پايين آوردن فشار خون و به طوركلي كاهش استرس است. رابطه جنسي، سيستم ايمني بدن را تقويت مي‌كند، يك يا دو بار رابطه جنسي در هفته با سطوح بالاتري از يك نوع آنتي‌بادي ارتباط دارد، كه مي‌تواند افراد را از سرماخوردگي و عفونت‌هاي ديگر محافظت كند. همچنين رابطه جنسي كالري مي‌سوزاند، افزايش دهنده سلامت قلب و عروق است آن چنان كه خطر ابتلا به حمله قلبي منجر به مرگ را در مردان به نصف كاهش مي‌دهد. رابطه جنسي، عزت نفس را تقويت مي‌كند، صميميت را افزايش مي‌دهد، درد را كاهش مي‌دهد همچنين خطر سرطان پروستات را كم مي‌كند و كمك مي‌كند خواب بهتري داشته باشيد.
كارشناسان سلامت جنسي معتقدند يك رابطه زناشويي مثبت و سالم، علاوه بر تداوم زندگي زناشويي و محكم كردن بنيان خانواده، باعث ترميم سريع‌تر زخم‌ها مي‌شود. همچنين افرادي كه ازدواج كرده‌اند و رابطه زناشويي رضايتمندانه‌اي را با همسرشان تجربه كرده‌اند، در درازمدت كمتر بيمار مي‌شوند طول عمر آنها نيز بيشتر از مجردها و افرادي است كه به روابط زناشويي‌شان توجهي ندارند.


كلينيك‌هاي سلامت جنسيسازمان جهاني بهداشت سلامت جنسي را اين‌گونه تعريف مي‌كند: سلامت جسماني، رواني و اجتماعي مربوط به فعاليت جنسي، نه صرفا نبود بيماري، اختلال عملكرد يا معلوليت. سلامت جنسي نيازمند نگرش مثبت به اين موضوع است و شامل بهره‌مندي افراد از رابطه جنسي رضايت‌بخش، مطمئن، بي‌خطر و دور از اجبار و خشونت است. سلامت جنسي رويكردهاي مختلف زيست‌پزشكي، باليني، آموزشي، بهداشتي، اخلاقي و حقوقي دارد. همچنين موضوع‌هايي مانند فيزيولوژي و كالبدشناسي ‌باروري و جنسي در انسان، مشكلات جسماني در زنان و مردان مربوط به رابطه جنسي، بيماري‌هاي مقاربتي و پيشگيري از آنها و رفتارهاي جنسي و اختلال‌هاي جنسي زناشويي را دربرمي‌گيرد.
وزارت بهداشت چند سالي است در راستاي توجه به سلامت خانواده اقدام به افتتاح كلينيك‌هاي سلامت جنسي در برخي بيمارستان‌ها كرده است؛ هر چند كلينيك‌هاي سلامت جنسي در تهران، قم و اردبيل راه‌اندازي شده و به بهبود روابط زوجين و در نتيجه سلامت خانواده كمك مي‌كند، اما بسياري از مردم از وجود آن بي‌خبرند يا اصلا نمي‌دانند كه مي‌توانند براي حل مشكلات جنسي‌ به اين مراكز مراجعه كنند، سلامت جنسي براي تمامي افراد جامعه مهم است، در اين كلينيك‌ها كه براحتي براي تمام متقاضيان قابل دسترسي است، تلاش شده براي بسياري از مشكلات مربوط به بهداشت جنسي افراد راه‌حلي ارائه شود، عدم اطلاع‌رساني صحيح در اين زمينه موجب شده است افراد يا از مشكلات جنسي خود آگاه نباشند، يا آگاه باشند و ندانند در كجا بايد آن را مرتفع سازند يا اين‌كه از ورود به اين مراكز احساس شرم كنند. تيم تخصصي در اين مراكز شامل روانپزشك، مشاور خانواده، متخصص بيماري‌هاي عفوني، متخصص پزشكي اجتماعي، متخصص زنان و زايمان، اورولوژيست، آندرولوژيست و متخصص غدد است كه با همكاري بين رشته‌اي به ارائه مشاوره و انجام خدمات تشخيصي و درماني مي‌پردازند. مركز سلامت روان وزارت بهداشت درصدد است تا در هر دانشگاه علوم پزشكي كلينيك سلامت جنسي خانواده تاسيس كند، البته تعداد مراكز مشاوره‌اي، آموزشي و دانشگاهي كشور، اكنون اندك است و اين مراكز نمي‌توانند پاسخگوي نياز مراجعان باشند.
منبع: تريبون آزاد - مشاوره آزاد جنسي و زناشويي - ازدواج بدون رابطه جنسي

بازدید : 535
11 زمان : 1399:2

بسياري از افراد به مركز مشاوره خانواده مراجعه كرده و از شكاك بودن همسرشان به شدت گلايه مي كنند و به دنبال راهكاري براي بهبود شريط خويش هستند.
شك و شكاكيت از ويژگي هاي ادم هاي ضعيف النفس بوده كه مي تواند مشكلات زيادي را براي ان ها و اطرافيان ان ها به وجود اورد.
البته گاهي سبب مي شود كه زندگي فرد از خيانت و مشكلات نجات پيدا كند.
از نظر روانشناسي شكاكيت مثبت و منفي وجود دارد.


تاثير شكاكيت منفي در زندگي زناشويييكي از مواردي كه شك و شكاك بودن مي تواند بيشترين اسيب ها را به افراد وارد كند در موضوع زندگي مشترك و زناشويي افراد است.
اگر همسر ما يك همسر شكاك باشد مي تواند زندگي را به كام ما و خودش تلخ نموده و بدترين شرايط را براي ما رقم بزند.
متاسفانه امروزه بسياري از افراد از داشتن همسر شكاك گله مند بوده و برخي از زندگي هاي مشترك به خاطر همين شك و شبهه ها و شكاكيت هاي ميان دو طرف نابود شده است.
اين زندگي ها به طلاق و جدايي كشيده شده است و با وجود اينكه بسياري از شك و شكاكيت هايي كه افراد به هم دارند نه به وقوع مي پيوندد و نه انجام شده است اين موضوع مي توان بسيار پيچيده و خطرناك باشد.
افراد شكاك معمولا به دليل شك هاي خود مدام خود و ديگران را ازار داده و هميشه در اينده زندگي مي كنند و از بروز حوادث و اتفاقات ناگوار بسيار نگران اند.
در صورتي كه بسياري از اين اتفاقات هرگز براي ان ها به وجود نخواهد امد و اين تنها ناشي از ديدگاه انان است و از شك و شبهه انان نشات مي گيرد.
از دست همسر شكاكم، ديوانه شده ام - 7 راهكار اساسي مشاور خانوادهاز دست همسر شكاكم، ديوانه شده ام – ۷ راهكار اساسي مشاور خانواده
نمي شود گفت كه زن ها يا مردها در زمينه ازدواج مشترك شكاك تر هستند.اين مشكل را بايد در بين هر دوي جنس ها و با شرايط مختلف دانست.
چرا كه هر كدام از ان ها ممكن است در موردي به همسر خود شك كنند.
اما در نهايت تماما شك و شكاكيت ها در زمينه ترس از خيانت است كه يك طرف ديگري را متهم مي كند و يا به او شك دارد كه مبادا به او خيانت كند و مشكلاتي را براي او به وجود بياورد.
مي توان از ترس به عنوان مهم ترين دليل بروز شكاكيت و شك در زنان سخن گفت.
چرا كه ممكن است به همسرخود شك كنند كه مبادا او خيانت كرده و با كس ديگري رابطه داشته باشد.
تست هالبرت روابط زناشويي / تمايل جنسي خود را بسنجيدتست هالبرت روابط زناشويي / تمايل جنسي خود را بسنجيد5 ديدگاه /شهريور ۱۳, ۱۳۹۷ادامه مطلب ...راه كارهاي از بين بردن شكاكيت در همسرانمردها بايد در قبال همسر خود رفتاري واضح داشته باشند و اجازه ندهند كه همسر ان ها به يمك همسر شكاك تبديل شود و اعتماد او را به بهترين نحو ممكن جلب كنند.در راه مقابله با شك، مشورت نمودن با مشاورين مجرب روانشناسي بسيار موثر و مفيد است.تقويت اعتمادهاي ميان افراد و فرد شكاك نيز راهكار اصلي محسوب مي شود.شكاك نه تنها نسبت به همسر، بلكه نسبت به همه اطرافيان خود به تمرين اعتماد احتياج دارد.لذا در زير راهكارهايي را ارائه مي دهيم كه افرادي كه داراي همسر شكاك هستند بتوانند با استفاده از ان نتيجه بهتري در زندگي بگيرند.
با اين راه ها از شر همسر شكاك تا حدودي خلاص شده و زندگي ارام تر و بهتري داشته باشند.
چرا كه شك و شكاكيت مي تواند هر زندگي را نابود كرده و ارامش را از افراد بگيرد.بايد تمرين كنيد كه به همسر خود اعتماد داشته باشيد و تمامي موضوعات را دستاويز شك كردن به همسر خود نكرده تا ارامش بيشتري در زندگي داشته باشيد.درست است كه خيانت در زندگي اين روزها بسيار زياد شده است اما نبايد هر بهانه اي را براي خيانت نمودن همسر خود و شك كردن به او دست و پا كنيد.مثلا گاهي همسر شما ممكن است به دليل مشغله كاري دير به خانه بيايد و شما ان را به عنوان خيانت و اين كه او با كس ديگري است تلقي نماييد.بايد تمرين كنيد اين گونه افكار منفي را از خود دور نموده و به خدا توكل كنيد.اگر همسر شما به شما شك دارد بايد براي او اعتماد سازي كنيد.چرا كه مسلما از اينكه هر روز يك نفر با ديدي بد نسبت به شما شما را چك مي كند و تمام رفتارهاي شما را مد نظر قرار داده است.براي شما ازار دهنده و سخت خواهد بود اما شما بايد به بهترين نحو ممكن براي همسر خود اعتماد سازي نموده و اعتماد او را جلب نماييد و در اين راه مي توانيد از مشاوره روانشناسي نيز بهره ببريد.از رفتارهايي كه مي تواند همسر شكاك شما را بيش از پيش شكاك و حساس نمايد تا جاي امكان خودداري كنيد.سعي كنيد كه در صورت امكان بيشتر با او همراه باشيد و وقت بيشتري را با او بگذرانيد و به او محبت نماييد.نياز است تا با همسر خود هم صحبت شويد و صحبت هاي او را با دقت گوش كنيد.چرا كه صحبت كردن مي تواند به عنوان راهكاري براي ايجاد آرامش و در نهايت اعتماد بيشتر بين طرفين تلقي شده و زندگي شما را بهبود بخشد.مشاوره تلفني براي بر طرف كردن سريع برخي از مشكلات مي تواند راهكاري مناسب باشد.مشاورانه مشاوره خانواده مشاوره ازدواج مشاوره تلفني مشاوره آنلاين تست روانشناسي مشاوره روانشناسي مشاوره جنسي اختلال رواني استخدام روانشناس و روانسنجسه مرحله مهم از بين بردن شك و ترديد همسراگر در مورد همسرتان ترديد داريد و بعد از مدتي متوجه خواهيد شد كه در شك خود دچار اشتباه ايد.
اگر شريك زندگي شما به شك دارد، شما بايد خودتان باشيد تا كاملا شك را برطرف كنيد.
و تنها چيزي كه مي تواند شك و ترديد را از بين ببرد آرامش بين دو زوج است.
عشق بي قيد و شرط به يكديگر.از آنجا كه در اين مورد، رابطه لذت بخش است و در نتيجه اعتماد و آرامش به زندگي باز مي گردد.
اما اگر همسر شما متوجه شود كه به شما مشكوك است، ابتدا بايد خودتان را مجازات كنيد و از وي عذر خواهي كنيد.
سپس كسي در رفتارهاي خود نشان دهيد كه به طور كامل اعتماد رفته بازگردد.
يعني كمتر از خودتان رفتار مشكوك نشان دهيد و … گام سوم در حل مشكلات همسر اين است.
جديدترين مقالات مشاور خانوادهوقتي همسر شك دارد، بيمار مي شودگاهي اوقات يك فرد به همسرش مشكوك است كه مي تواند شخص بيمار ناميده شود.
براي تشخيص بيماري، ابتدا بايد ببينيد آيا او هميشه در تمام مراحل زندگي خود مشكوك بوده است؟
ثانيا، شدت شك و ترديد بالا است.فرد در هر موضوع كوچك و بزرگ شك و ترديد دارد و اين شك و ترديد هم به خودش و هم اشخاص اطراف او صدمه مي زند.
به اين معنا، زندگي فرد تحت تأثير قرار گرفته است و تمام زندگي اش بحث برانگيز مي شود.
اما افراد عادي گاهي اوقات و به ندرت به امور او شك مي كنند.
اگر همسر شما نيز عضو اين گروه است، شما بايد از او بخواهيد كه با متخصص و مشاوره روانشناسي تماس بگيرد و با او در اين زمينه مشورت كند.
هرگز به او نگوييد كه او تنها بايد به متخصص متوسل شود زيرا او مطمئنا جلو خواهد رفت و آن را حل مي كند.
منبع : آقايي اصغر, رييسي دهكردي راضيه, آتش پور سيدحميد. رابطه خوش بيني و بدبيني با سلامت روان در افراد بزرگسال شهر اصفهان. دانش و پژوهش در روان شناسي كاربردي : پاييز ۱۳۸۶ , دوره ۹ , شماره ۳۳مشاوره خانواده .بني هاشميان كوروش, صيف محمدحسن, موذن منصور. رابطه بدبيني با سلامت عمومي و هوش هيجاني در دانشجويان دانشگاه شيراز و علوم پزشكي شيراز. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي بابل : فروردين و ارديبهشت ۱۳۸۸ , دوره ۱۱ , شماره ۱

منبع: سارا نظري مركز مشاوره و روانشناسي آنلاين مشاورانه - از دست همسر شكاكم ديوانه شده ام - 7 راهكار اساسي مشاور خانواده

تعداد صفحات : 31

درباره ما
آمار سایت
  • کل مطالب : 820
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 207
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 206
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 685
  • بازدید ماه : 4680
  • بازدید سال : 17736
  • بازدید کلی : 2491736
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی